خانه > Articles > اغوز نادان، چرا نسل کشی؟

اغوز نادان، چرا نسل کشی؟

به قلم الف. الله وردی

 

قبل از آغاز جنگ جهانی اول (1914) حدود دو و نیم میلیون نفر ارمنی در قلمرو امپراطوری عثمانی زندگی می کردند ، اما پس از سال 1923 یعنی بعد از قتل عام نهایی ارامنه فقط تعدادی اندک (50,000 نفر) آنهم در شرایطی بسیار اسفناک در قسطنطنیه، استامبول امروزی، زندگی می کردند. پس بقیه کجا رفتند ؟

هنگامیکه در تابستان سال 1914 دنیا در آتش جنگ جهانی اول شعله ور شد و توجه اروپائیان به رویدادهای جنگ معطوف گردید، دولت وقت ترکیه فرصت مناسبی یافت تا مساله ارامنه را برای همیشه حل کند. کاری که هیچکدام از سلاطین قبلی عثمانیان و بویژه سلطان عبدالحمید موفق به انجام آن نشده بودند یا بهتر بگوئیم فرصت آن را بدست نیاورده بودند. در آن زمان ترکان جوان تحت کمیته اتحاد و ترقی، زمام امور را در دست داشتند. سه تن از رهبران اصلی این حزب به نامهای محمد طلعت پاشا وزیر اعطم وقت ترکیه، اسماعیل انور پاشا وزیر جنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری که اندیشه های پان ترکیستی نژاد پرستانه و گرایش به آلمان داشتند، در راس امور قرار گرفتند. انهدام کامل نژاد ارمنی توسط این کمیته و بویژه سه شخص فوق به شکلی دقیق، برنامه ریزی شده و محرمانه طرح ریزی شد .

آنها برای اجرای این سیاست غیر انسانی، ابتدا مردان بین 15 تا 50 ساله را به بهانه بردن به جبهه های نبرد به ارتش فراخواندند. همچنین دستور صادر شد هر کس که اسلحه دارد باید به ارتش تحویل دهد و هر آنچه که ممکن است در خلال جنگ مورد احتیاج ارتش قرار گیرد نظیر لباس، قاطر، غذا و غیره را ضبط خواهد نمود. ولی جالب آنجاست که دولت فقط اموال ارامنه را به نفع ارتش ضبط می نمود. ماموران جمع آوری اموال وقتی به خانه های ارمنی وارد می شدند، همه چیز را اعم از اینکه مورد احتیاج ارتش باشد یا نباشد، نظیر لباسهای زنانه، اشیای زینتی و تزئینی و غیره را جمع کرده و با خود می بردند .

 

سرانجام در روز 24 آوریل 1915 بدستور دولت عثمانی حدود 300 نفر از رهبران، روحانیون، اندیشمندان، نویسندگان و سیاستمداران ارمنی دستگیر شده و پس از انتقال به کشتارگاه همگی آنها بجز اسقفی به نام کومیتاس او نیز هوش و هواس خود را در اثر آنچه که دیده بود، از دست داد بطرز فجیعی سلاخی شدند و این سرآغاز قتل عام بود. همچنین در همان روز حدود 5000 نفر از ارامنه استامبول در کوچه ها و منازلشان بقتل می رسند .

آنان سپس سربازان ارمنی در جبهه های جنگ را خلع سلاح کرده و پس از انتقال آنان به گردان های بیکاری در پشت جبهه « راه سازی و خدمات » آنان را گروه گروه بقتل رساندند. رهبران و کسانیکه توانایی هدایت و رهبری مردم را داشتند،  بقتل رسیدند، مردان و کسانیکه نیروی مقاومت جامعه ارمنی محسوب می شدند، در ارتش بقتل رسیدند. حالا دیگر دولت بزرگ عثمانی مانده بود و ملت بی دفاع ارمنی بدون هیچ رهبر و مغز متفکری. دیگر چه چیز می توانست مانع اجرای سیاست ضد بشری آنان گردد ؟

 

سرانجام زمانیکه اوضاع بر وفق مراد بود، آنها به شهرها و روستاهای ارمنی نشین رفته و آنها را به این بهانه که در منطقه جنگی قرار دارند و باید به جاهای امن منتقل شوند، از خانه هایشان بیرون کشیدند. ماموران حتی فرصت نمی دادند تا آنان غذا، لباس و لوازم ضروری را به همراه خود بردارند. آنان دسته های ارمنی را که بیشتر آنها را زنان، کودکان و سالخوردگان تشکیل می دادند، بصورت کاروان هایی بطرف تبعیدگاه روانه می ساختند. تبعید گاهی که برای آنان در نظر گرفته شده بود، صحرای مرکزی سوریه واقع در منطقه درالزور در نزدیکی شهر حلب  بود، جائیکه قرار بود در زیر آفتاب سوزان از تشنگی و گرسنگی بمیرند. ماموران ترک از رسیدن هر گونه آذوقه و مواد غذایی به ارامنه، به شدت جلوگیری می کردند.

 

دولت برای سرعت بخشیدن به کشتار ارامنه، گروه هایی را از زندانیان جنایتکار و بیرحم ترک و کرد، تشکیل داد. آن زندانیان به شرط شرکت در کشتار کاروان های تبعیدی ارمنی از زندان آزاد می گشتند. آنها در سر راه مسیر کاروان های تبعیدی قرار گرفته و تا آخرین نفر را به وحشیانه ترین شکل قتل عام می کردند و اندک چیزهایی هم که داشتند غارت می کردند. هر شب تا به صبح چندین نفر از افراد هر کاروان کشته و چندین دختر ربوده می شدند. آنان تعداد مردان معدودی را هم که در دسته ها بودند، از دسته ها جدا کرده و بطر فجیعی قصابی می کردند. زنان خوش صورت ارمنی را جدا کرده و با خود می بردند. ژاندارمهای ترک تبعیدیان را زیر تازیانه و شلاق و با سر نیزه به جلو می راندند. کودکان را از مادران خود جدا کرده و بقتل می رساندند تا راحت تر بجلو حرکت کنند . 

دختران ارمنی برای آنکه آتش شهوت ژاندارمها ناموس آنها را نشانه نرود، گیسوان خود را کاملاٌ می تراشیدند و یا سر و صورت خود را می پوشانیدند. ماموران ترک و ساکنین محلی برای خاموش کردن آتش شهوت خود، حتی از تجاوز به اجساد زنان مرده کاروان نیز خودداری نمی کردند. در بسیاری از موارد از یک کاروان چند ده هزار نفری فقط عده ای انگشت شمار به تبعیدگاه می رسید و در اغلب موارد همگی تلف شده  یا  قتل عام  می شدند و  هیچکس از یک کاروان به تبعید گاه که همانا صحرای سوزان سوریه بود نمی رسید. مادران ارمنی برای آنکه کودکانشان از گزند قتل عام در امان بمانند، آنان را به التماس به خانواده های کرد و یا حتی ترک می سپردند. بسیاری در بین راه طاقت نیاورده، جان باختند. رودخانه های دجله و فرات همواره از اجساد ارامنه پر بود. گاهی اعدام های دسته جمعی ارمنیان و جنایات وحشیانه جلادان ترک سبب می شد تا در مواردی اندک همسایگان کرد به یاری ارامنه اقدام کنند، هر چند که خود کردها نیز از یاری به ارامنه وحشت داشتند هر کرد یا حتی ترکی که از ارامنه حمایت می کرد کشته می شد. جنایات آنان بحدی بود که تعدادی از سیاستمداران ترک همچون صلال استاندار آلپو(حلب)، مظهر استاندارد آنکارا با کشتار ارامنه مخالفت ورزیده و از کار برکنار شدند. جلادان در ترابوزان واقع در ساحل جنوبی دریای سیاه روش جدیدی از کشتار را در پیش گرفتند. آنان دسته های ارمنی را در قایق های کوچک سوار کرده و آنان را از قایق به دریا می ریختند. در بعضی شهرهای دیگر مانند وان نیز از همین روش برای کشتار استفاده می شد. بعضاٌ تبعیدیان را در رودخانه های دجله و فرات نیز غرق می کردند.

دنیا که در آن زمان دستخوش جنگ جهانی اول بود از عمق فاجعه ای که در ترکیه در حال وقوع بود، بی اطلاع بود. طرح نژاد کشی و قتل عام تا آنجا که ممکن بود مخفی و با برنامه اجرا شد. دولت آلمان که با عثمانی متحد شده بود و از نزدیک رویدادها و حوادث ترکیه را نظاره می کرد، نه تنها جلوی آتش شهوت، کشتار و جنایات ترکها را نمی گرفت، بلکه در مواردی نیز عمل عثمانی را تائید می نمود .

امروزه ارامنه در سرتاسر جهان پراکنده شده اند که بیشتر آنان از فرزندان یا نوادگان بازماندگان کشتارها هستند. اگرچه هنوز هم تعدادی از بازماندگان آن جنایات در بین ما زندگی می کنند. ارمنیانی که موفق به فرار شدند ، به کشورهایی چون سوریه، لبنان، روسیه، آمریکا، اروپا و تعدادی نیز به ایران پناه برده و زندگی جدیدی را آغاز کردند.

امروزه دولت ترکیه نژاد کشی ارامنه را تکذیب نموده و ادعا می کند ارامنه تنها از منطقه جنگی شرق منتقل شده اند و درخصوص کشته شدگان با ناچیز خواندن شمار قربانیان ادعا می کند که آنها در جنگ و درگیریهای قومی کشته شده اند. نژادکشی ارامنه برعکس آنچه که دولتمردان کنونی ترکیه ادعا می کنند، در سرتاسر آناتولی و قلمرو امپراطوری عثمانی اجرا شد.

همه ساله ارامنه سراسر جهان در روز 24 آوریل بعنوان سالروز قتل عام 1915 در کلیسا گرد هم آمده و یاد قربانیان آن فاجعه بزرگ را گرامی می دارند . آنچه که در سال 1915 در ترکیه در قبال ملت ارمنی رخ داد و بیش از یک و نیم میلیون قربانی گرفت، همچون لکه ننگی است در تاریخ بشریت. جنایات، کشتارها، تجاوز بعنف زنان ارمنی و اعمال وحشیانه دولتمردان ترک بحدی فجیع است که مطالعه آنها تن هر انسان آزاده ای را می لرزاند…

دسته‌ها:Articles برچسب‌ها: ,
  1. آیتان
    آوریل 26, 2008 در 5:33 ب.ظ.

    برای من جالب است شما ارامنه کشتار همکیشانتان را ( اگر حقیقت داشته باشد) در 100 سال پیش با جزئیات آن می دانید اما کشتن بچه ها و زنان و پیرمردهای مسلمان شیعه روستاهای قاراباغ ( خوجالی) را که 15 سال پیش با بیرحمی تمام و آکنده از وحشیگری محض (سوزاندن ، گوش و دماغ بریدن ، شکم زن حامله پاره کردن و…) داشناکهای ارمنی راه انداختند را که فاصله زمانی کمی هم با ما دارد نمی بینید . 1000 نفر ارمنی در خیابانهای تهران زیر پرچم حمایت دولت تظاهرات کردن و مظلوم نمایی که خود نیز نمی دانند چه می کنند ، تقلای
    پشه است در مقابل جمعیت میلیونی ما تورکهای ایران ، اگر هر کدام از ما یک تف بندازیم شما را سیل می برد ، تا می توانید آتش فتنه را گرمتر کنید بلکه جوانان غیور آزربایجان ( تبریز و اورمو و زنجان و اردبیل و سولدوز و میانا و قوشا چای و همدان و ماکی و تهران و …) وجود بی اهمیت شما حس کنند تا روزی به درسی بدهند که این بار اسمتان هم از یادتان برود . یاشاسین تورک ، یاشاسین آزربایجان ، اولوم اولسون ارمنی داشناکینا.
    ————–
    شما اغوزهای احمق از اتحاد ایرانی ها و ارمنی ها آتش می گیرید! شماهایی که مردم خودتان را در خوجالی قتل عام کردید! شماهایی که فقط ادعای تف انداختن دارید، ولی موقع جنگ شلوارتان را خیس می کنید! شما نادان هایی که نوچه های پان تورکیسم هستید! شما محکوم به نابودی هستید! !
    بیچاره ها، تورک های تهرانی برای خودتان جوک درست می کنند! شما اگر عرضه داشتید با این همه نفت باد آورده ارتش 106 ام دنیا را نداشتید! ارمنستان با این وضع ناجورش ارتش 26 ام دنیا را دارد! کل بزاق تورک های دنیا را هم جمع کنید حریف یک نفر ارمنی و ایرانی و کرد نمی شوید! نادانان گرگ صفت! بروید به جهنم، نزد بزرگ خاندانتان، چنگیزخان مغول…

  2. مِی 2, 2008 در 9:29 ب.ظ.

    آیتان
    این چه اسم مسخره ای است؟
    راستی که :
    ندانی چه گویی نفهمی دگر
    همین خاطرت گوینت تورک خر
    راستی مگر ایران به وجود ترک خر چقدر آلوده است که هی میگویی تورک ایران؟
    شما 2000 نفر هم نیستید
    بچه پارس به شما فوت کنه خونتون رو باد میبره باکو

  3. مِی 5, 2008 در 10:02 ب.ظ.

    پان فارسیست ها دروغ میگویند و پان قورتیزکها راست میگویند
    خلیج پارس یا سالگرد یاغی گری؟
    ما ملت با کولتور خاکستری برای اینکه تو دهن بچه پارس بزنیم ، در روز 13 اردیبهشت امسال مراسم اول خرداد را 3 ماه زودتر برگزار نمودیم
    تا شما بدانید که ما چقدر زرنگ هستیم
    بقیش تو وبلاگ بچه پارس لحنتی

  4. مِی 13, 2008 در 10:13 ب.ظ.

    ننه قورت اعظم مدیر عامل شرکت سامسونگ
    هدیه جالب ژاپن به همسر چنگیزخان
    کشور کره وامدار اجداد پانتورکها
    بقیشو نمیگم تا بیایی ببینی

  5. قاسم الف
    مِی 19, 2008 در 7:05 ب.ظ.

    بسمه تعالی
    الحق که کلمه فارس یا پارس از پارس سگ گرفته شده است و واقعا هم فارسها سگند سگهایی که همیشه پاس می کنند. پس آنقدر پارس کن فارس سگ(بچه پارس ) تا بمیری. سپردمتون به خاک ای فارسهای سگ.
    فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ
    فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ
    فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ
    فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ فارس سگ پارس سگ

  6. آرش
    مِی 20, 2008 در 12:43 ق.ظ.

    ******هر چي تركه
    تركها ايقدر خر هستند كه حتي خط هم ندارند و از حروف الفباي فارسي يا لاتين استفاده مي كنند
    خدايا ما را از شر اين خر ها نجات بده

    ————
    آرش عزیزم کمی ملایمتر! ما مثل تورک ها بی فرهنگ نیستیم، ما به هیچ کس فحاشی نمی کنیم. عصبانی نشوید دوست عزیزم، با پنبه سر این جماعت پان گرگیسم را خواهیم برید! موفق و پیروز باشید

  7. مِی 20, 2008 در 1:03 ق.ظ.

    آرش جان شما چرا؟
    تو رو خدا حیف نیست؟
    برا جاهای بهتر خرجش کن

    راستی قاسم تورکه تقصیر تو بود که آرش مجبور شد و اگه تو عرعر نمیکردی مجبور نمیشد؟؟
    راستی یه فکری به حال آرش بکن که از کاری که میخواد بکنه پشیمون نشه؟؟

    آرش مواظب باش اینا خطرناکن اگه ننه قورت اعظم رو میشناختی اینو نمیگفتی چون ننه قورت با گرگها هم معاشقه کرده؟؟

    با درود

    به بهانه
    سالروز افشای افکار تجزیه طلبانه گرگهای خاکستری
    به روز هستم

  8. محسن علوی
    مِی 20, 2008 در 7:08 ب.ظ.

    اینجانب از اهالی شیراز هستم .خدمت دوستان عرض کنم که به کارگیری واژه در کل غلط است.ما در ایران استان فارس را داریم اصفهانی و تهرانی یا مشهدی فارس نیست.اهالی استان فارس ترکهای آذربایجان را دوست دارند.ایران بدون ترکان آذری معنا ندارد.زبان وفرهنگ و هویت آذری محترم است.دولت کنونی و دولتهای گذشته مدیریت خوبی در زمینه تنوع هویتی ایران نداشتند و ما باید راه اشتباه دیگران را نرویم.حساب ملت ایران از دولتها جداست.حساب بی ادبها هم جداست.در مورد قره باغ علت حمایت ایران از ارمنستان وابستگی ایران به ادوات مهم نظامی روسیه است همچنین نیروگاه بوشهر. غربی ها با در این زمینه ها همکاری نمی کنند روسیه نیز حامی ارمنستان است و از این جهت نمی گذارند ایران در چچن یا قره باغ دخالت کند.البته باز سیاست ایران را محکوم می کنیم. ما باید از قره باغ به سود آذری ها حمایت کنیم.ارمنی ها همیشه خائن بوده اند.به همت جوانان ایرانی وآذری قره باغ را ظرف چندین روز آزاد می کنیم ارمنی ها به یک فوت به باد می روند.یاشاسین ایران یاشاسین آذربایجان یاشاسین قره باغ.

  9. مِی 21, 2008 در 10:46 ب.ظ.

    محسن خان
    کسانی که به خود نیز دروغ میگویند دیگر چه موجوداتی هستند
    مثال اتراکی که خود را پارس مینامند از نظر روانی مشکل دارند

  10. آرگین
    جون 18, 2008 در 9:36 ب.ظ.

    آقای آیتان محترم.بهتره بدانی که ارامنه با داشناک فرق دارند،و داشناکها تنها مزدوران و مفتخران و علافهای ارمنی هستند و داشناکها رابطه ای با ارامنه ندارند حالا زیاد زور نده ترک الان در جهان یک فحش که مردم وحشی گفته میشود محسوب شده.

  11. آرگین
    جون 19, 2008 در 6:22 ب.ظ.

    بچه پارس جون راست میگه اگر واقعا ترک خوبه پس چرا نمی گویید ترکیم و خودتونو به جای فارس جا میزنید.
    پاینده ایران و ارمنستان،جاوید آریایی،زنده باد آزادی.

  12. جون 24, 2008 در 1:15 ق.ظ.

    قاسم اف شمایی که فامیلیت پسوند روسی داره اصلا بی هویتی تو که هیچی!
    آقای علوی تو یک آذربایجانی هستی نه شیرازی پس خفه شو در مقام یک فارس صحبت نکن بی حیا!

  13. ARIYA
    جون 27, 2008 در 8:34 ق.ظ.

    در پاسخ به توهینی که به کورش کبیر شده
    اي ********* وطن فروش اگه دستم بهت برسه **** هر چي پان ترک و**** . خودم با اين وجود که اذري هستم با اين **** مي دونم چي کار کنم برو سر در سازمان ملل و ببين **** بعدا بيا *** خوري کن
    اون ***** گور به گور شده صادق خلخالي **** مثل توي**** پان ترک بود اتا ترک*** هر چي پان تر ک و****شده پدر ترک تو *** ميبيني امثال ما اذري ها داريم مثل اجداد فار سمون به فارسي صحبت مي کنيم چنان دچار درد *** ميشي که انگار*****دستم بهت برسه چنان بلايي به سرت مي يارم که بري تو همون سوراخي که از توش اومدي بيرون
    رضا شاه کبير 10 تا پان ترک ميداد قبرس 1 خر تحويل مي گرفت ****جمهوري اذرباييجانتونو با خاک يکسان مي کنيم اون پان ترکيستاي خر رو هم به ما وراي اسياي مرکزي مي فرستيم پيش اجداد مغولي سگ پدر شون که ****رو مي پرستيدند و جلوي زنان همديگر اميزش مي کردند تا همديگر رو به وجد بيارند چون کورش کبير شما ها رو ديد که به مرزهاي تاجيکستان داريد نزديک ميشيد چون ديد که زنا زاده هستيد و دسته جمعي جلوي بچه هاي خود نزديکي مي کنيد راهتان نداد به ايران براي همين است که کورش کبير خواري بر چشم پان ترک خر و نفهمي مثل شما شده است

    اون حيدر عليف گور به گور و اون محمود چهرگاني **** هيچ **** نمي تونند بخورند ****اخه شما ها رو چه به تاريخ شما ها که تاريخي نداريد امثال شما ها فکر مي کنيد که ايران نابود مي شود ولي زهي خيال باطل نه اين که 90 درصد لشکريان مغول ترک بودند و دو سوم مردم ايران را قتل و عام کردند ديگر روزگار ترک تازيتان به سر رسيده است

    اقوامي بودند هزاران سال بعد از ما بوجود امدند و چون چشم ديدن ما ايرانيان را نداشتند هزاران سال پيش نابود شدند خدا ده هزار سال ايران را از دست شمادشمنان نگه داشته و اگر بخواهد ما دينداران که اولين اقوام يکتا پرست جهان بوده و هستيم را صد ها هزار سال و بلکه تا پايان جهان حفظ خواهد کرد

    اخه **** تو اگه مي دونستي که کورش که نامش در سه کتاب قران . انجيل و تورات امده و مورد ستايش تمامي انسان ها چه دوست و چه دشمن او را دوست مي داشتند و در عين قدرت که تمامي دنيا زير پايش بود دستش به خون کسي اغشته نشد و درود فراوان بر ان شهيد گمنامي که اسبش را در يکي از جنگها به کورش داد و خود زير پاي سواران دشمن خرد شد اري اين چنين است شخصيت و بزرگي و عظمت کورش کبير
    دشمنان ايران زمين نيز کورش را دوست ميداشتند
    حتي ماساژت ها که از يکي ديگر از اقوام اريايي بودند و به جهت اين به مرزهاي ايران ويچ حمله مي کردند نيز حرف بدي به او روا نمي داشتند يوناني ها که مثل شما پان ترک ها تاريخ قلابيشان حتي مرغ پخته را نيز به خنده مي انداخت درباره ي او اين را نمي گفتند
    فقط صادق خلخالي **** درباره ي او گفت کورش در جواني راه زني پيشه کرد (يک حرف دو پهلو که يا ازدواج کرد يا راهزن شد) اون****در انقلاب ننگين 57 که شما پان ترک ها مقصر اصلي ان بوديد اين را نسبت به کورش روا داشت
    صابون شما پان ترک ها به ارامنه ي مظلوم که از سال 1915 تا 1922 قتل و عام شدند غريب به دو نيم ميليون نفر و کرد هاي بدبختي که شما پان ترکيست ها انان را ترک کوهستان مي ناميد و هر از چند گاهي انان را قتل و عام مي کنيد و تمامي ملل ازاده ي روي زمين از دست شما وحشي ها دل خوشي ندارند يونان را 500 سال پيش نيمي از ان را از بين برديد گو اين که ترکيه وجود خارجي نداشت و صرب ها را قتل و عام کرديد مردم شبه جزيره بالکان چه ستم هايي که از شما ها نکشيدند ژاپني ها چيني ها کره اي ها روس ها روماني ها و اتريشي ها و لهستاني ها چه ها که از دست شما خران نکشيدند حلا بگوييد چه کسي وحشي است مغولان يا سلسله هخامنشي.
    خر اگه نبوديد نمي گفتيد تخت جمشيد را صفويان در 300 سال پيش ساخته اند اولا صفويان 500 سال پيش يعني از 960 هجري به سلطنت رسيدند نه 300 سال دوما بين هخامنشينان و صفويان دو هزارو اندي فاصله است
    بترسيد از انچه بر سر صدام حسين افلقي رفت او که خود مي پنداشت سردار قادسيه است سر دار سوراخ موشي بيش نبود
    چو ايران نباشد تن من مباد بدين بوم بر زنده يک تن مباد

    شما پان ترکان **** يک روز لباس دين به تن مي کنيد و اگر سودي نرسد لباسي ديگر به تن مي کنيد يک روز مي گوييد زبان ما بايد زبان اول کشور باشد که هر فرد ايراني ممکن است مثل من اذري هم بلد باشد يا شايد هم نباشد فرقي نمي کند بين يک کرد يا فارس و اذري در ايران فرقي نيست ولي در ترکيه کدام کردي جرات مي کند در مناطق ترک نشين به کردي صحبت کند شما ها پست فطرتان کمتر از انيد که فکرش را نيز بکنيد گو اين که فکري در کله پوسيده ي شما وجود ندارد
    شما پان ترک ها بياييد سري به کرج و تهران و شهرهاي بزرگ بزنيد و ببينيد که چقدر بين فارس ها و اذري ها ازدواج صورت گرفته است چي را مي خواهيد از چه چيزي جدا کنيد کلاهتان ديگر پشمي ندارد پيشه وري را به ياد اريد که مردم تبريز پوستش را کندند و درونش کاه و يو نجه ريختند ديگر افتاب پرستي پيشه نکنيد و هر از چند گاهي شکل عوض نکنيد که ملت ايران شما را خوب مي شناسند
    صحبت سر ملت شد اخر لباس ديگري که به تن مي کنيد همين لباس است. مگر مي رويد فرم استخدامي پر کنيد درون فرم مي نويسند مليتت چه است خاک عالم و ادم بر سر شما
    يک روز هم مي گوييد که به ما اجحاف شده است مگه من که مدير عامل يک شرکت هستم چه اجحافي شده است چه اجحاف بالاتر از اين که بازار و کسبه دست ما اذري ها است مشاغل مهم دست اذري ها است پست هاي دولتي دست اذري ها است کل کشور جولانگاه اذري ها است اگر به اين ها مي گوييد اجحاف واقعا هم حق با شما ست
    يک روز هم مي گوييد به مناطق ترک نشين نرسيدند مگر به استان هاي کرمان شيراز يزد سيستان و بلوچستان رسيده اند يعني تبريز که شهري صنعتي است را با اين استان هاي فارس نشين بد بخت مقايسه کنيد
    لطفا در باره ي اين *******اظهار نظر کنيد و به من ايميل بزنيد
    به اميد پيروزي و بهروزي براي شما ميهن پرستان که خواري بر چشم کور دلانيد
    سگ باشم بهتر از اين است که مثل شما پان ترکان ار ار کنم

    ———–
    دوست خوبم! واقعاً کامنت پرباری بود، منتهی عزیز دل من، بیایید مانند این پان تورکان نباشیم. فحش دادن و فحاشی از فرهنگ اغوزی وارد زبان فارسی شده است، وگرنه ایرانیان هرگز فحاشی نکرده اند. همانگونه که امروزه، مغولی اولین و ترکی دومین زبان پر فحش دنیاست، تورکیه بد اخلاقترین تیم فوتبال را دارد، فحش های فارسی ترجمه فحش های ترکی هستند و….
    زنده باد وطن پرستانی مانند شما، با وجود شیرانی مثل شما کسی جرات وراجی پیدا نمی کند!
    یاشاسین

  14. جون 27, 2008 در 10:26 ق.ظ.

    آریا
    دوست فرهیخته
    با این اطلاعات قوی که شما دارید ، نیاز به فحاشی نیست
    پیشتر هم گفتم
    برای جای بهتر خرجش کنید
    اینها لیاقت ندارن

  15. ariya
    جون 27, 2008 در 7:08 ب.ظ.

    دوست عزیز (بچه پارس )ان قدر عصبانی بودم که که در سایت های پات خریسم به زبان اذری ان چنان اراجیفی نوشته بودند که مو به تن انسان راست میشد درباره کورش کبیر . و دیگر بزرگان و اندیشمندان و شاعران. این پان ترک ها به هیچ سراتی نیستند تمامی ملل متمدن دنیا انها را می شناسند همین دیشب تلویزیون المان ZDF درباره وحشی گری ترکان می گفت اصلا انگشت به دهن مانده بودند خوب فوتبال برد و باخت دارد شیشه های مغاز ه ها و رستوران ها و …. کلا منهدم شده بود.
    نمی دانید درباره ی فردوسی چه ها که نگفتند و چون زورشان نرسید گفتند فردوسی نیز تورک است اصلا پان ترک ها را چه به شعر و شاعری و یا رودکی و مولانا و دیگر شاعران پارسی گوی که هر از چند گاهی می گویند فلان شاعر نیز ترک است نظامی قطران و… و من نمی دانم چرا پس یک کلمه ی ترکی در ابیات و اشعارشان پیدا نمی شود و اگر عمیق فکر کنیم در شعرهایشان ترکان مغول نژاد را هجو کرده اند که مانند گله های گوسفند به ایران سرازیر شدند

    جدیدا هم می گویند محمد همان مه مد است و این نیز یک کلمه ترکی است و بخاطر همین حضرت محمد نیز ترک است و کلا قران نیز ترکی است که اگر کسی که مسلمان هم نباشد و به رسم الخط عربی هم اشنایی نداشته باشد گفته های پان ترکان را فکر نکنم درست پندارند
    انان به ده هزار سال تاریخ ایران رشک می برند چون خود را ایرانی نمی_ پندارند و نمی دانند اندیشه ی ایرانی داشتن و فارسی صحبت کردن و افتخار کردن به مفاخر و اندیشمندان و شاعران و بزرگان و شاهان و اساطیران ایرانی ربطی به فارس بودن و اذری بودن و .. ندارد
    ایرانی بودن یک اندیشه است یک روش و یک مسلک و مرام است که مایه ی تفخر و ستایش پیامبر اکرم قرار گرفته است و این را پیامبر می دانست و در باره ی زبان فارسی گفته بود در این زبان اندیشه و نیرویی باور نکردنی در ان نهفته است که باعث صلابت و ماندگاری دین اسلام خواهد شد و چون زبان فارسی زبان شعر است و اولین زبان علمی ان دوران بود و اندیشمندان زیادی از یونان و روم و… می امدند به دانشگاههای ایران و منجمله دانشگاه گندی شاپور و عرب ها هم بخاطر ماندگار شدن اسلام به ایران حمله کردند
    مغول های هزاره در افغانستان فارس شدند ولی پان ترک ها به مانند اجداد مغولیشان هنوز در دوران تاخت و تازیشان به سر می برند دیگر نمی دانند که دوران ترک تازیشان به اتمام رسیده است
    اگر شما دقت کرده باشید می بینید که تمامی اقوام اریایی چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران به فرهنگ ایرانی علاقه ی وافری دارند از موسیقی گرفته تا رقص وازتقاشی گرفته تا کاشی کاری و فرش بافی و مدنیت و شهر سازی گرفته تا شعرو شاعری و هزاران هزار هنر دیگر که هر کدام به هزاران زیر مجموعه و گروه تقسیم میشود و بزرگترین هنر ایرانیان که شاید جزء هنر نتوان گفت هنر دوست داشتن و عشق ورزیدن است که پان ترکان و مغول های وحشی از ان بی بهره اند و چون همیشه در تمام ادوار تاریخ یعنی در این 800 سالی که به ایرانیان ظلم روا داشتند و در عین قدرت باز احساس کوچکی می کردند و چون از منطق و ادب بی بهره بودند زبان شمشیر را به کار می بردند کلا زبان انان زبان زور و فحش و کشت و کشتار است و بار ها من پان ترکان را راهنمایی می کردم که برگردید به اغوش ملت ولی حرف های رکیکی به من زدند و من برای اولین بار در نوشته ی قبلی خود دچار اشتباه شدم و جواب های را با هوی جواب دادم که از این بابت پوزش می خواهم کلا خوبی ماایرانیان این است که اگر اشتباهی هم سر بزند زود پی به اشتباه خود می بریم و خودرا اصلاح می کنیم ولی پان ترک ها با ان غرور مسخره خود را مرکز صقل دنیا می دانند
    از کی تا حالا کمونیست ها هم مسلمان شده اند خدا داند خالی بندی را به جایی رساندهاند که می گویند حضرت ادم نیز به زبان ترکی صحبت می کرده است البته من نمی دانم در ان زمان ایا زبانی اختراع شده بود یا نه ابلهانه ترین دروغ شاخ دار انان این است که زبان ترکی از بیست و پنج میلیون سال پیش وجود داشته است
    البته فکر کنم در ان موقع اگر به افراد منحط و کج اندیشانی مانند داروین معتقد باشیم زبان ترکی زبان میمون ها و شامپانزه ها بوده باشد و بعد از ان گوریل ها حمله کرده و زبان میمون ها و شامپانزه ها را از بین برده اند وچون نسل انسان بین سه نیم تا پنج میلیون سال تخمین می زنند احتمال دارد چنگیز خان مغول ان را به عاریت گرفته باشد تازه نژاد انسان ها قبل از هموساپین و قبل از ان که نئاندر تال باشد نژادهای قدیمی و پشمالو تری نیز بوده اند
    حالا من نمی دانم این پان ترک ها در ان زمان چه شکلی بودند خدا عالم است احتمالا نظر تنگ یا همان چشم بادامی های کله گرد صورت پهن قوز ویت بدون شانه( و حالتی به مانند گوژ پشت روتردام منهای چشمان و جمجمه و اسکلت ان)
    تورک.تورک
    تورک. تورک
    ( واژه ای جدید) اصلا نمی دانند که چه می خواهند اگه انها ترک دو طبقه باشند من سوپر دولوکسم ولی
    ولی حاضرم جان ناچیزم را برای ایران و ایرانی فدا کنم روزی می رسه که کرد ها و ارامنه و یونانی ها و تمامی انسان های ازاده ی روی زمین که از دد منشی ترکان خسته شده اند با یکدیگر متحد شده و دیگر اثری از ترکیه و جمهوری من در اوردی اذر باییجان بر روی زمین نخواهند گذاشت و ما ایرانی ها دگر بار سرزمین های از دست رفته ی خود را دوباره باز پس خواهیم گرفت به امید روزی که گرگ ها را از ایران بیرون کنیم
    ننه غاز قورت از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
    اگر دشنامی داده ام معذرت می خواهم چون توهین به کورش کبیر دیگر نا بخشودنیست
    از سپاس شما متشکرم (چوخ ممنون)

  16. کاوه ایرانی
    اکتبر 1, 2008 در 11:46 ب.ظ.

    میشه خواهش کنم اینقدر تورک تورک نکنید. اگه قبول ندارید تورک مظهر چیه از کسانی که از اروپا مخصوصا المان برگشتن بپرسید که به تورکها چی میگن .اونوقت میگید خدا پدر فارسهارو بیامرزه. در تمام اروپا و کشورهای عربی تورک را مظهر حماقت و خریت میدونن. بعد ایرانیان اذربایجان که حتی نمیدونن چطور تورک شدن هی دم از تورک میزنن. بابا برید تاریخ تورکهارو بخونید. مردم اذربایجان ایران در اثر یه حمله ننگین به زور تورک زبان شدن. یعنی با زور تجاوز به زنها. حالا اگه این ایرانیهایی که ادعا میکنن تورکن فقط یه جو غیرت داشته باشن میزنن هر کیو که ادعا میکنه تورکه تیکه تیکه میکردن. تورک جماعت مظهر حماقت و خریت و بی غیرتیه. اگه بی غیرت نبودن با افتخار نمیگفتن که تورکن. درود به غیرت و شرف هم میهن ایرانی که در اذرابادگان ایران زندگی میکنه و از تورک جماعت هم متنفره.

  17. انسان
    دسامبر 19, 2008 در 11:05 ب.ظ.

    جای افسوس برای ایرانی ها جای افسوس برای ترکها برای ارامنه برای عربها برای کردها……
    فقط یک لحظه بی تعصب به نظرات این لینک نگاه کنید همه همدیگر را به باد فحش گرفته اند
    پارسی عزیز از ادبیات و پیشینه تاریخی ات جز تعصب و منم منم چیزی میدانی؟
    ترک عزیز طبیعت زیبای آذربایجان موسیقی اش و….. را فراموش کرده ا ی و جز منم منم و فحاشی هیچ چیز از تو نمیشنویم
    ارمنی عزیز…….
    عرب عزیز……
    کرد عزیز……
    وای به حال ما که همه با هم دشمنیم وای به حال ما که همه راسیست هستیم
    اگر سیاه پوستها در کشورمان بودند با آنها چه میکردیم؟
    هیتلر هنوز زنده است در گوشه گوشه قلبهایمان
    نگوییم چرا در کشورهای منطقه ما دموکراسی حاکم نیست از ماست که بر ماست ایرادهایمان را بپذیریم و فرهنگمان را پاس بداری گذشته مرده است امروز کجای این دنیای بزرگ را گرفته ایم؟

  18. دسامبر 21, 2008 در 12:29 ق.ظ.

    با درود و خسته نباشید
    خوشحالم که با شما دوست عزیز در راه مبارزه با مغولان اغوزی همسنگر می باشم.
    با پستی پیرامون جنایات مغولان و نسل کشی ارامنه بروزم
    لعنت بر تورک خر
    لعنت بر مغول خر
    نابود باد خرکیه و خربایجان

    زنده و جاوید ایران و ارمنستان

  19. marallo
    ژانویه 6, 2009 در 9:10 ب.ظ.

    سلام ، اگه واقعا تركها ارمنه رو اينجور قطل عام كردن پس چرا به فارس ها رحم كردند و اين بلاها رو سرشون نياوردند . با اجزتون من دانشجوي تاريخ هستم و همه چيزهايي رو كه گفتي رو به طور درست اطلاع دارم تركها انسانهاي پر تلاشي هستند كه بخاطر اسلام و پيامبر با اعراب وارد جنگ نشدند اما فارسهاي خدا نشناس با لشكر پيامبر مقابله كردند تركهايي رو كه مي گير د شجاع اند نترسو فارسها در مقابل افغان ها شكست خوردند ..
    راستي در مورد آلمان آيا فمر مي كنيد نژاد آلمانها با فارسها يكي است من كه چنين استدلالي ندارم زيرا اولا تركها بين اين دو قوم قرار دارد ثانيا آلمانها خود را آريايي نمي داند و از ايت اتهام گريزان اما فارسها به آريايي بودنشان افتخار دارند و…
    فارسها در جنگ عراق كم ترين تحرك را داشتندو اما تركها با تمام قوا اين كار را انجام دادند و نسبت به فارسها كارنامه درخشانتري دارند .
    زماني كه قدرت در دست تركان بود (صفويان ) ايران را به عدالت اداره كردند در شهر هاي تركي به زبان تركي مي نوشتند و در شهارهاي فارسي به زبان فارسي صفويان به فارسها دشنام نمي دادند و حتي گاهي در اشعارشان فارسي نيز مي گفتند تا آنان نيز محروم نباشند واي امروز ه ( از سال 1301) تا امروز فارسها علاوه بر اينكه با تركها رابطه ميانروي را رعايت نكردند بلكه آنها را تحريم كردند و آنان را از برخي نيازهاي اساسي انساني دور كردند و با آنها مثل يك بيگانه يا بهتراست بگويم مانند يك خادم رفتار كردند .
    —————
    خدای تاریخ هم باشید، حقیقت را نمی توانید انکار کنید. اسناد و مدارک جای هیچگونه شک و شبهه ای نگذاشته اند، کافیست چشمانتان را بشویید و دوباره ببینید، دوست پان تورک من!

  20. پارسی پسر پارسی
    ژانویه 26, 2009 در 3:02 ب.ظ.

    چند سال است که فارس ها شدیدا از واژه ی آذری به جای ترک استفاده می کنند و آذری ها فکر می کنند این نام جعلی(!) را فارس ها روی آنها گذاشته اند وآنها را باید ترک خواند.توضیح این که نژادی به نام ترک با اندکی تفاوت تلفظ به نام تور از نژاد ایرانی در اوستا وکتاب های باستان وجود داشته ودر آسیای میانه زندگی می کردند قوم مزبور سال ها بعد با اقوام شرقی مخلوط ,نام خود را به آن ها داده زبانشان را پذیرفتند .در زمان سلجوقی ترک های اغوز را برای محافظت باختر ایران در مقابل روم به آسیای صغیر و آذربایجان کوچاندند.مغول ها هم به علت اشتراک زبانی خود راترک نامیدند.مثلا قاجار ها اساسا مغول هستند.علت دیگر این که شاید ترک در زبان های هند و اروپایی به معنای خارجی است زیرا این واژه تور را در کلمه ی توریست توریسم وتور گردشگری همک می بینیم.با شدت گرفتن اختلافات مذهبی ایران و عثمانی ترک های شیعه ی عثمانی به آذربایجان کوچیده و سنی های آذربایجان به خاور رفتند.
    کلمه ی آذری را عثمانی ها در مورد ترکان ایران پیش از احمد کسروی استعمال می کردند.
    بنابراین آذری و ترک هر دو واژه ای ایرانی هستد و بهتر است فارس ها اصراری در بکار گیری واژه آذری نداشته باشند

  21. ضاد
    ژانویه 26, 2009 در 3:18 ب.ظ.

    در جریان جنگ تحمیلی شاهد بودیم که عرب های خوزستان علیه ارتش عراق که عرب بود با ایران همکاری می کردند به جبهه رفتند شهید دادند ترک ها هم همین طور .حال شما بگویید یک ایران متحد مردم گرا بهتر است یا ….
    تجربه نشان داده است نفس آدمی اساسا کوتاه نمی آید .به عنوان مثال در تاریخ می بینیم عرب ها با آن همه اختلاف در زمان جاهلیت علیه مردم عجم متحد می شوند بعد مجددا با هم اختلاف پیدا می کنند .ترکان عثمانی و ترکان ازبک علیه ترکان صفوی .
    اختلاف هرگز پایان نمی یابد فرض کنید ترک ها نبودند ضمینه های اختلافی که من در ذهن خود تصور می کنم که باعث جنگ هم خواهد شد عبارت اند از شیعه وسنی فارسی وغیر فارسی مذهبی وغیر مذهبی
    پس چه بهتر است که چونان صدام کشور خود را به ناکجاآباد نبریم.

  22. سامان از اروميه
    مارس 12, 2009 در 3:55 ب.ظ.

    زنده باد ايران زنده باد زبان شيرين پارسي مرگ بر ترك و پان ترك

  23. تورک اوقلو از همدان
    مارس 29, 2009 در 1:55 ب.ظ.

    به راستی که این قوم عجم (فارس) جز اهانت به اقوام دیگر هنر دیگری ندارد .شما اقوام به اصطلاح اریایی ایا فراموش کرده اید که هم نزادتان هیتلر چه بلاها که بر سر قوم یهود نیاورد.یا همین ارمنیها (باقی ماندگان قوم موهوم آریایی) چطور ترکان قره باغ رو قتل عام می کنند.یا اینکه اریاییها هنگام ورود به ایران چطور تمدنهای موجود در بین النهرین وآذربایجان رو نابود کردند
    یااینکه چگونه تمدن سومر (ترکهایی که قبل از اریاییها در ایران بودند) رو از بین بردند.

    ————–
    تورک بجز تورک دوست دیگری ندارد(اتاتورک) زیرا فقط خودش را می بیند و نژاد عقب مانده اش را! نادان بی سواد! سومریان متمدن چه ربطی به تورکان احمق دارند؟!

    • مِی 6, 2009 در 5:21 ق.ظ.

      ***** ای ترک اغلوی خالی بند تو دیگه خرف نزن اگه به کامنت های یه سری میزدی این حرف های صد تا یه غاز رو نمی گفتی

    • م
      جون 8, 2010 در 3:10 ب.ظ.

      براستی که این جماعت ترک هیچ هنری جز دزدی و سرقت تاریخ و تمدن و مشاهیر ملل دیگر (از جمله ملت ایران) همچون مولوی و ابن سینا ندارند

  24. کیا بی ریا
    مِی 1, 2009 در 7:43 ب.ظ.

    من فکر می کنم بهترین راه برای ایران همان تجزیه است
    چون اگه هین طور ادامه پیدا کنه فقط ترکها هستند که از اوضاع کمال بهره و سود رو میبرن
    وروز به روز قدرتمند تر میشن و از اونجایی که یک ملت شدیدا ناسیونالیستند هیچ بعید نیست
    همون بلای ارامنه رو دوباره تکرار کنن.خوشبینانه ترین حالت تشکیل یه دولت فدرالیه.من خودم چند سال پیش برای کارگری به ساوه رفته بودم واونجا کلی آدم پشت در بسته یه کارخانه بودن و یکی از پشت در به هر کی که می اومد میگفت:تورک سن؟ اگه ترک بود راهش میداد واگه ترک نبود نمیگذاشت وارد بشه.حالا خودشما ببینید اگه در مقیاس وسیع این کار عملی بشه چه اتفاقی برای غیر ترکها می افته.همه باید برن و بمیرن.

    • مِی 6, 2009 در 5:16 ق.ظ.

      نه ه هیچ وقت این حرف رو نزن چون دیر یا زود بچه های ترک ها فارس می میشوند

  25. مِی 6, 2009 در 5:10 ق.ظ.

    چو ايران نباشد تن من نباد
    بهتر است ما ايراني ها جاي حرافي كردن دست به عمل شده و فرصت ها را يكي پس از ديگري از انان

    بگيريم من خودم حدودا 20 سال تاريخ خواندم و مي دانم چي به چي است 1-اين كه بابك اسم ايراني

    است نه تركي 2-حدود 4ميليون نفر ار جمعيت بيست ميليوني استان تهران اذري زبان هستند و در

    طي يكي دو قرن گذشته با فارس ها در اميخته اند چگونه مي شود كسي را كه پدر يا مادرش اذري يا

    فارس است از هم جدا كرد 3-ما بايد رابطه سياسي خود را با اذربايجان قطع كنيم و مرزها مانند

    مرزهاي شوروي سابق بسته باشد تا ديگر هيچ دشمني از مرزهاي ايران نفوذ نكند اگر نجنبيم دير يا

    زود احتمال جنگ با جمهوري اذربايجان مي رود و براي هميشه به استقلال اذربايجان خاتمه ميدهيم ما بايد

    با ارمنستان اتحاد پيدا كنيم يا اين كه ضرب شصت ديگري به ان شبه كشور (اذربايجان)وارد سازيم

    مثلا اين كه منطقه خود مختار نخجوان را محاصره اقتصادي و سياسي كنيم تا بفهمند يه من ماست چقدر

    كره ميخواد
    و مساله بعدي اين كه كجا به اذري ها اجحاف شده هم اكنون كه همه كاره اذري ها هستند
    مگه مي شود اين چهار ميليون اذري كه در استان تهران سكونت دارند بگذارند جمهوري اذربايجان كور

    كوري براي ما ايراني ها بخواند
    اذري ها حدود 500 سال مرز داران واقعي ايران بوده و هستند و چگونه مي توانند خود را با اقوام غير

    اريايي تطبيق دهند فارس ها كردها اذري ها و همه همه اريايي هستند
    واژه پان تركيسم به تمام ترك ها اعم از قفقازي ها قرقيزها قزاق ها و ازبكها اطلاق مي شود و پان

    تركيسم ها به خيال خام خود مي خواهند امپراطوري قفقاز تا اسياي مركزي را تشكيل دهنذ
    ولي زهي خيال باطل چون بين قفقاز و اسياي مركزي ايران و روسيه قرار دارد و اين ها به خيال خود

    ميخواهند چون دو سه استان شمال غربي ايران اذري زبان است با كشورهاي ان سوي خزر متحد شوند

    و اين را مدام از شبكه هاي ماهوارهاي متذكر ميشوند متاسفانه مسئولين مملكتي كوتاهي مي كنند و نمي

    شود كه با دشمن كوچكي كه وقتي بخواهيم مقايسه كنيم مثل موشي است در چنگال شير
    به ما فارسها مدام مي گويند فاشيست و من نمي دانم معني اين را ميدانند يا نه چون كه فارسها اذري ها

    را مثل برادر خود مي دانند هنوز يادم نرفته زلزله اي كه در بم كرمان امده بود باعث شده بود موجي از

    هم بستگي ملي در ايران پيدا شود و پير مرد اذري زباني كه اشك از چشمانش سرازير بود و با ديدن اين

    صحنه دل هر بيننده اي را به درد مي اورد ما تمام اقوام ايراني در طول هشت هزار سال گذشته از

    سرزمين خود حراست و پاسداري كرده ايم چگونه ميشود بگذاريم كه مرز هاي كشور به خطر بيفتد ما

    داراي فرهنگ مشترك دين مشترك و زبان و تاريخ و رسوم سنن مشتركيم و جا دارد كه از مذهب

    سرزمين و حيثيت ملي خود دفاع كنيم
    واسلام از كرج

  26. مِی 6, 2009 در 5:38 ق.ظ.
    کارزار با قوم گرایی – یاشاسین ایران تمامی اقوام ِ غیر فارسی ‌زبان ایران، ریشه آریایی دارند خاقانی شروانی ستایشگر جاودانگی ایران خاقانی شروانی ، این بزرگ ایران از منطقه شروان ( جمهوری آذربایجان- ایران شمالی ) در سفر به بغداد و مدائن و در کنار خرابه های تیسفون اینچنین گفت و در تاریخ پس از خود تاثیرگذار شد. و مانند بقیه آثار و نوشتار شعرا و بزرگان ارّان(جمهوری جعلی آذربایجان)، شروان، گنجه و آذرآبادگان، می توان آنها را به مثابه ی جواب قاطع و توفنده به پان ترکیستهای بیگانه گرا برشمرد. خاقانی در یکی از شورانگیز ترین شعرهایش از احساس ملی خود که ریشه در هویت تاریخی و گذشته ی ایرانی اش دارد سخن رانده و با زیباترین تعابیر، فراز و فرود تاریخ ایران را به تصویر کشیده است. هان ای دل عبرت بین، از دیده عِبر کن ، هان ! ایوان مدائن را آئینه ی عبرت دان این هست همان ایوان کز نقش رخ مردم خاک در او بودی دیوار نگارستان این هست همان درگه ، کو را ز شهان بودی دیلم ملک بابل، هندو شه ترکستان کسری و ترنج زر پرویز و بهِ زرّین برباد شده یکسر ، با خاک شده یکسان گفتی که کجا رفتند آن تاجوران اینک زیشان شکم خاکست آبستن ِ جاویدان شاعر بزرگ سرزمین ایران چه میگوید و چه پیامی برای آیندگان همیشه ی تاریخ دارد : – ای انسان ایرانی، پند گیر، و از دیده اشک جاری کن، آگاه باش، گذشته خود را دیدی، عبرت بگیر، و اشک ریز. – کاخ تیسفون را مانند آئینه ای بدان و در آن بنگر و پند گیر، از گذشته تیسفون پند بگیر. – این همان کاخ با شکوه است که در مقایسه با نقش و نگار مردم ساکنش و شکوه آن، دیوار کاخ های پرنقش ونگار و کارگاه های نقش پردازی، مانند خاک بوده است. – این همان درگاه و گذرگاه است که محل گذر شاهان جهان مانند پادشاهان بابل ، پادشاهان هند و ترکستان بوده است. شاعر خود را ایرانی میداند که برای ترکستان اشاره به غیر کرده. – اکنون خسروان با جواهرات درشت و درهم طلا و خسرو پرویز با شکوهمندترین تاج زرین همه یکسره بر باد رفتند و با خاک یکسان شدند و نابود شدند ( آه و افسوس). – ای انسان ایرانی! با خودت گفتی که پادشاهان و هرمزان ایران به کجا رفتند و چه شدند ؟ شاعر تا اینجا آتش به جان همه ایرانیان زده و تصویر سیاهی از آنچه بر سر این سرزمین آمده بیان کرده است . وهمه و همه از نابودی تمدن از دست رفته نالیده است، اما به یکباره ورق را برمیگرداند و در آخرین مصرع شعر خویش بارقه امید را برمی افروزد و از آینده ای که از آن ایرانیان است سخن میراند، ایچنین زیبا و اعجاز آور : – خاک را به مام میهن، ایران به استعاره میگیرد و میگوید، آری آنها نابود شدند و به خاک پیوستند، اما از آنها، خاک ایران آبستن جاودانگی و رویش دوباره است. و خاک ایران را زایش گر جاودانگی بر می شمرد. و بدین گونه خاقانی شروانی تعلق ملی گرایانه خویش را در یکی از زیباترین و پر اعجازترین اشعار فارسی (نه ترکی) عرضه میدارد. و همین گونه و به پیروی از خاقانی شروانی، میرزاده عشقی نیز به سرایش کفن سیاه و رستاخیز شهریاران ایران همت میگمارد. مجنون منم که در غم خاک وطن مدام ….. گریم چنانکه آب، دل سنگ می کنم « میرزاده عشقی» ساختارهای پانترکیستی (1) کانالهای تلویزونی آذربایجان موظف به استفاده از زبان رسمی از سال ۲۰۰۹ در برنامه های خود شدند « درسال 2009 تمامی کانالهای تلویزیونی جمهوری آذربایجان باید برنامه ها و فیلمهای خود را به زبان رسمی کشور پخش کنند. نوشروان محرملی رئیس شورای مرکزی رادیو و تلویزیون آذربایجان با ذکز این مطلب گفت: تمام برنامه ها باید به زبان رسمی پخش شوند و شبکه های موجود هنوز مشکلاتی وجود دارد. این شورا از اول امسال پخش برنامه به زبانهای خارجی را از شیکه های این کشور ممنوع کرده است. چون زبان ترکی استانبولی در این کشور فهمیده می شود بطور موقتی پخش برنامه به این زبان دارای مجوزاست. وی افزود که تا پایان سال به بعضی از کانالها در این مورد ارفاق خواهد شد. » بنابراین آنچه بیش از پیش هویدا میباشد، دغدغه ی تمامی دولتها برای زبان ملی و رسمی است نه زبانهای محلی و قومی. در ادامه این نوشتار و همچنین نوشتارهای پسین به ساختار تشکیلاتی و سازمانی قوم گرایان پانترک پرداخته می گردد. ، مردم آذربایجان راه خود را میروند و به هیچ روی غم و خواسته ای در راستای زبان مادری ابراز نمی دارند. چه اینکه این پاردایم، یک خواسته وارداتی از سوی کشور های همسایه ایران و سازمانهای امنیتی آنها است. مردم آذربایجان مانند دیگر باشندگان کشور ایران، خواسته های خود را نه تنها در چارچوب های قومی و منطقه ای نمی دانند، بلکه در روز ۱۳ خورداد ۱۳۸۷ با گردهمایی بی سابقه خلیج (شاخاب) پارس را فریاد کردند و به انگارهای ارتجاعی قوم گرایان به تمسخر و خنده نگریستند. خبر زیر تنها یکی از این شواهد روشن گرایش امروزه ی آذری هاست که ایران را فریاد می کنند و به فریادواره های زشت گوی تاریخ ساز قوم گرایان، به دیده پارازیت های بی اثر می نگرند. حکومت شوونیستی فارس، خوب یا بد ؟ مدتي است كه شاهد پخش برنامه اي تحت عنوان كورپو از كانال اجتماعي جمهوري آذربايجان هستيم. در موثر بودن اين برنامه هيچ شكي نيست.مسئله نحوه سخن راندن مهماناني است كه عموما از قشر هنرمند آذربايجان جنوبي هستند. شب گذشته گروه باريش به سرپرستي آقاي مسعود امير سپهر، خواننده خوش صداي آذربايجان مهمان اين برنامه بودند جالب اينكه آقاي امير سپهر به جاي پرداختن به مسائل هنري و موسيقي، تمام وقت برنامه را صرف تعريف و تمجيد از نظام شوونيستي فارس و كمك هاي مسئولان خائن آن كرد.خواسته يا ناخواسته ايشان چنان از حمايتهاي دولت و علي الخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد از موسيقي و فرهنگ آذربايجان سخن راند كه براي لحظاتي بنده به شك افتادم كه اگر چنين است ديگر حركت ملي براي چه و دفاع از فرهنگ آذربايجان چه معني دارد چرا اين همه شهيد و قرباني مي دهيم؟؟؟ ايشان چنان از آزادي عمل زنان در اجتماع ايران حرف زدند كه گويا گروه كر حاضر در گروه باريش در اين برنامه به ميل خود از حجاب اسلامي استفاده مي كردند. لازم به ذكر است ايشان حتي يكبار نيز نامي از آذربايجان جنوبي نبردند بلكه در مقايسه هنرمندان دو سوي آراز از عباراتي چون «هنرمندان ايراني» و «هنرمندان جمهوري آذربايجان» استفاده نمودند. حتي اعضا گروه نيز هنگام معرفي خود چنان اساميشان را با لهجه فارسي ادا مي كردند كه اگر كسي نمي شناخت فكر مي كرد آنها فارس مادر زاد هستند. اگر چنين در نظر بگيريم كه به ايشان امر شده بود كه در برنامه چنان حرف بزنند، ايشان بسيار راحت مي توانستند مانند سايرين از شركت در اين برنامه سر باز زنند. با اين سخنان آقاي نماينده مردم آذربايجان جنوبي!! نمي دانیم بالاخره حكومت شوونيستي فارس خوب است يا بد؟؟؟ قوم شناسی ایرانیان پیشینه و نژاد لرها ریشه و تبار آریایی اقوام ایران “تورایف” در كتاب مشرق قدیم صفحه 164 می‌نویسد كه : “اوگبارو” فرماندار گوتی‌ها به دستور كورش بزرگ وارد بابل گردید و آنجا را فتح كرد و در سوم مرهش‌وان خود كورش وارد بابل شد و به شهر آرامش داد و اوگباروراوالی آنجا قرار داد.” آنچه مسلم است این است كه گوتی‌ها همین طایفه‌ی گوتوندی (گتوندی)های امروزی هستند كه طایفه‌ای از بختیاری‌ها می‌باشند. لولوبی‌ها (شاید لولویی‌ها) را در این زمان از همسایگان گوتی‌ها می‌دانند. هر دو طایفه كه ریشه در نژاد اریایی داشتند و ساكن خوزستان بودند به مناسبت اهمیت شهرهایشان و فراوانی ثروت در آن شهرها مورد احترام مردمان خوزستان قرار گرفتند. (ایك اشتدت، 1961، ص 62). «نخستین دولتی كه همزمان با ایلام در ایران پیش از اسلام تشكیل شد، دولت ماد بود. ارتباط این دولت با سرزمین بختیاری نیز زیاد بوده‌است. به‌طوری‌كه هرودوت می‌نویسد: “قبایل عضو اتحادیه ماد، شش قبیله بودند كه عبارتند از: بوسیان، پارتاكنیان، آستروكاتیان، اریزانتیان، بودیان و مغ‌ها .از قبایل یادشده هم‌اینك نام پنج تای آن‌ها در بین طوایف بختیاری با تغییراتی به چشم می‌خورد كه عبارتند از: بوسیان= طایفه‌ی بوساك یا بساك چهارلنگ، مغ‌ها= طایفه‌ی موگویی یا مغویی چهارلنگ و جالب‌تر اینكه مورخین سكونتگاه قبیله‌ی ششم را نیز در جنوب اصفهان ذكر كرده‌اند كه منطقه‌ی فریدن كنونی و پارتاكنا (پارتیكن) باستانی می‌باشد چرا كه درحال حاضر در نزدیكی‌های داران پاركی به‌نام پارك “پارتیكن” احداث گردیده است (1. تاریخ ماد، ص 142 2. بهرامی آستركی، علی . بنه‌وار من ایل من (تاریخ هزارساله بختیاری) ) «بررسيهاي زبان شناسي و فرهنگي، نشان دهنده پيوستگي قومي لرها با ديگر اقوام ايراني به ويژه شعبه پارسي است. لران از قديمي ترين قبايل آريايي ايران زمين مي باشند که از روزگاران کهن در نواحي غرب وجنوب غرب و در امتداد دامنه هاي زاگرس ساکن بوده و هستند .(افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و…جلد اول ص 372) » اکراد و لرها قبايلی از نژاد ماد و اریایی الاصل هستند که در کوههای بين خوزستان واصفهان زندگی ميکنند و محل این قبایل را کوه لر یا لرستان مينامند.(مينورسکی ،ولادمير، لرستان ولرها،ص 22) در اواسط قرن ششم(6.ه.ق) لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لرکوچک تقسيم شد .منظور از لر کوچک همان از لرستان کنونی و مقصود از لر بزرگ بختياري و کوه کيلويه است . بين اراضي لر نشين مزبور قسمتي قرار داشت که دامنه ي آن تا شيراز کشيده ميشده وآنرا شولستان ميناميدند وامروز اين خاک بنام ممسني معروف است .وامرائي داشت که نام بعضي از آنها در ادبيات پارسي مخلد وجاويدان مانده است . امراء لر بزرگ که آنها را اتابکان لرستان ،به دنبال ضعف و تجزيه دولت سلجوقي، شجاع الدين خورشيد نيز همچون امراي بلاد ديگر فرصت را مغتنم شمرده ،لرستان را در قبضه اختيار گرفته و بر خود عنوان اتابك و بدین ترتیب او سلسله اتابكان لر كوچك را بنيان نهاد. خاندان فضلويه که از امرای لر بزرگ بودند شهرت بيشتری داشتند، علت اين امر آن بود که خاک لر بزرگ بين شولستان وعراق عجم وعراق عرب وفارس قرار داشت و امراي آن منطقه طبعا با حکام نواحي اخير رابطه داشته گاهی در حال صلح وزمانی در وضع جنگ ونزاع بسر مي بردند(تاريخ 10000 ساله ايران.جلد 3.ص 236 .) «گويش مردم لرستان بيشتر لري ولکي است. بر اساس مطالعات زبان شناسي ، زبانهاي لري و لكي جزو زبانهاي اریایی به شمار مي آيند. (دبيران گروههای آموزشی جغرافيای استانها .جغرافيای کامل ايران.جلد 2.ص1075) پیشینه و نژاد کردان(کردوئن): کردان همان مادها یا شاخه ی بزرگی از مادها هستند که از نژاد آریا می باشند ، برابر نوشته های مربوط به کرد و کردشناسی ،پیشینه ی این گروه از مردم ایران زمین،به ویژه دسته هایی که در کرانه های کمربندی کوههای آرارت زندگی می کردند،برابر سنگ نبشته های باستانی ،از 3100 سال پیش از میلاد ،جلوتر می رود که این گروه از مادها ،از گذشته های بسیار دور در آن سامان بوده اند و در آنجا زندگی می کردند. کردان بزرگترین قوم آریایی ایران زمین میباشند که از دیرباز در نواحی کوهستانی و محصور غرب فلات ایران ساکن هستند و به حفظ آداب و اخلاق ایرانی موفق گردیده اند. چنان چه مختصات نژادی کردان را با آنچه که درباره ی کیفیات نژادی آرینهای ایرانی گفته شده مقایسه کنیم هیچ گونه اختلافی بین کردان و قبایل آریایی دوره ی مادها و هخامنشیان وجود ندارد. گویش کردی: گویش کردی از شاخه ی ایرانی فارسی است که مردم کردستان با آن سخن می گویند. گویش کردی به دو لهجه ی جدا از هم تقسیم می شود مانند: 1-کرمانجی و کردی،که کردهای شمالی و جنوبی با این لهجه سخن میگویند. 2-لهجه ی دیگری نیز وجود دارد که کردان به آن ماچوماچو و ترکان زازا و پارسیان به آن گورانی گویند. امروزه پس از سالها ، واژه های اصیل پارسی را که در سایر نقاط ایران فراموش گردیده در میان کردان بر زبانها جاری است. در میان کردان همانند لران واژه هایی از زبان باستانی بصورت دست نخورده باقی ست . به مانند واژه ی ایواره به معنای غروب که در سنگنبشته های هخامنشی به همین معنا بدان اشاره شده است و واژه ایی ست که مردم بروجرد(بروگرد) هم اکنون نیز به همین معنا از آن استفاده می کنند. در اورامان هزاران واژه از زبان پهلوی و پیش از آن می توان پیدا کرد. چرا که در این ناحیه هنوز بهار را وهار و تابستان را هاوین و بیشتر نامهای کوهها ،رودها و روستاها تغییر نیافته ،مانند آتش گاه(نام کوهی ست) و گاورود که اصل آن گوارا رود بوده است و آریان که نام روستایی ست. «بنابراین می توان گفت که یک دسته از قوم آرین و ایرانی نژاد یعنی کردان ،با وجود تحمل سیلهای بنیان کن حوادث و وقایع تاریخی و آتش های جان گداز تاخت و تاز اقوام مهاجم ، در نهایت دلاوری و پایداری ،بیش از دیگر اقوام ایرانی در حفظ زبان نیاکان خود،وفادار مانده اند .» کردان به مراسم ملی و باستانی خود بسیار وفادار هستند چنانکه آقای جنیدی می گویند که: کردان هنوز جشنی به نام «جیژنه کوردی» دارند که در کردستان برگزار می شود و معتقدند که این روز نجات کردان از دست ضحاک بوده است و اما نکته ی بسیار مهمی که فرار کردان را عقلا تایید می کند این است که بافتن پارچه بترتیبی که بتواند بصورت چادر برای زندگی کردن درآید ، در دورانی است پس از خانه های اولیه. کرمانشاه : بنای کرمانشاه را به تهمرث دیو بند نسبت داده اند ،ولی به موجب اسناد تاریخی ،کرمانشاه از بناهای دوره ی ساسانیان و بنای شهر را از بهرام چهارم دانسته اند. در زمان قباد اول و انوشیروان ساسانی و بر وسعت شهر افزوده شد. چنانچه برخی مورخین ساسانیان را از طایفه های اصیل کرد میدانند. در حمله ی مغول کرمانشاه چنان ویران گشت که هنگامی که یک سده بعد حمدالله مستوفی به صورت ده از آن یاد کرده است و می نویسد: کرمانشاه شهری وسط بوده ،اکنون دهی است! تغییر نام کرمانشاه پس از انقلاب اسلامی: از هزاران سال پيش ،نام کرمانشاه به شکل های گوناگون در آثار ومتون تاريخی ،جغرافیایی و ادبی ايران زمين وهمچنين ساير ملل دنيا ثبت وضبط شده است. اين نام بيانگر هويت تاريخی این منطقه وریشه ای است که در دل فلات ایران تنیده است. پس از انقلاب اسلامی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی به جای حکومت سلطنتی ، مقام و عنوان و شخصیت شاه از میان برداشته شد، به تصور اینکه میان نام شهر کرمانشاه یا استان کرمانشاه یا استان کرمانشاهان،با عنوان و مقام شاهی ایران زمین ،رابطه ی خاطی وجود دارد ،نام کرمانشاهان را بدون هیچ گونه توجیه علمی و تاریخی برداشتند و به ترتیت: قهرمان شهر، ایمان شهر، و باختران را به جای آن نهادند. اما خوشبختانه نامه ای توسط نمایندگان شهر کرمانشاه و استان کرمانشاهان در مورد تغییر نام استان باختران به استان کرمانشاهان به عنوان هیات دولت تهیه و سپس تایید شد و نام این استان به نام اصلی و سابق آن بازگردانده شد. تاريخ و تبار بلوچستان: نام بلوچستان در کتيبه‌های بيستون و تخت‌جمشيد داريوش بزرگ هخامنشی، ماکا يا مَکَه آمده است و ايالت 14 بوده است. بلوچستان را در زمان ساسانيان، گوسون می‌گفتند اما کهن‌ترين نام آن همان ماکا يا مک می‌باشد که هرودت آن را مِکيا يا مکيان خوانده است. نام‌های ذکرشده تا پس از اسلام در ميان مردم معمول بوده است، زيرا در سده‌ی نخست هجری قمری که عرب‌ها بر اين سرزمين دست يافتند، مکران نام داشت. بدين‌ ترتيب سده‌ها سرزمين کنونی مکران ناميده می‌شود و جهان‌گردان عرب هم به نام مکران از اين ناحيه ياد کرده‌اند. به باور برخی مورخان، بلوچ‌ها در گذشته‌ی بسيار دور از کرمان و سيستان به مکران مهاجرت کرده‌اند و از اين زمان به بعد نام بلوچستان از آنان ماخوذ شده است مهم‌ترين گويش جنوب‌شرقی ايران، گويش بلوچی است که آن را به‌خاطر گونه‌ی کهن بسياری از واژگان، بايد از گويش‌های مهم ايرانی شمرد. گويش بلوچی با زبان پهلوی اشکانی و نيز پهلوی اوايل دوره‌ی ساسانی نزديک است.(صفا، دکتر ذبيح‌الله. سيری در تاريخ زبان‌ها و ادب ايرانی، ص41) زبان بلوچی از نظر زبان‌شناسی و نيز شناختن ريشه‌ی بسياری از واژه‌ها و سابقه‌ی برخی اصطلاح‌های رايج در زبان‌فارسی، از منابع مهم به‌شمار می‌رود و می‌توان آن را به دو بخش زير تقسيم کرد: بلوچی شمالی يا سرحدی: اين گويش در نواحی زاهدان، خاش و بخش سيستان متداول است. بلوچی جنوبی: در ايران‌شهر، سراوان و چابهار بدان سخن گفته می‌شود که با وجود تفاوت در بيش‌تر واژگان، برای افراد هر دو دسته قابل تشخيص است. نژاد: پژوهش‌گران بر اين باورند که آريايی‌ها در روزگاری بسيار کهن در دشت پامير، آسيای ميانه، ارمنستان، ارتفاعات کارپات، ساحل‌های رود دانوب پايين، آلمان، اسکانديناوی و به‌بيان ديگر در شمال اروپا و آسيا زندگی می‌کرده‌اند. بعدها يعنی حدود 4000سال پيش از ميلاد، در اثر زيادشدن جمعيت و يا برخی علت‌های ديگر، از اين سرزمین‌ها به‌مهاجرت پرداخته و هر دسته از آنان به‌جانبی رهسپار شده و در آن اقامت گزيدند. گروهی از اين قبيله‌ها از راه خوارزم و پيرامون آن سرازير شده و در حدود شرقی و شمال‌شرقی ايران کنونی ساکن گرديد. بعدها همين گروه به‌سوی غرب پيش آمد و به‌شعب و قبايل گوناگون بخش شدند.( بيژن، دکتراسدالله. سير تمدن وتربيت در ايران باستان، ص12) شاهان هخامنشی، بخش اعظم اين سرزمين‌ها و اقوامی را که در آن زندگی می‌کرده‌اند به زير فرمان خود درآوردند. در برخی از کتيبه‌های داريوش از جمله کتيبه‌ی بیستون که در آغاز سال 520 پيش از زايش یه‌فرمان وی در صخره‌ای از کوه بيستون کنده شده از ايالت‌های 23 گانه‌ی هخامنشی از جمله ماکا(بلوچستان) نام برده شده است.(ستوده، حسين‌قلی. قلمرو شاهنشاهی هخامنشی، بررسی‌های تاريخی، شماره‌ی ويژه، مهر50، صص96-97) بی‌ترديد قوم سخت‌کوش بلوچ نيز از همين اقوام آريايی جدا شده و پس از گذشتن از بخش‌های شمالی به‌ناحيه‌ی جنوب آمده است. در اين مورد نزديکی زبان بلوچی به زبان باستانی اقوام اریایی، مويد اين نظر است. با توجه به بررسی و اندازه‌گيری‌های انجام شده توسط دانشمندان نژادشناس از درازای بدن همه‌ی طوايف و قبايل از جمله مردم بلوچستان، آشکار شده است که مشخصات نژادی بلوچ‌ها و آرياييان کاملاً شبيه و يکسان بوده و در نتيجه قوم بلوچ، ايرانی نژاد و همانند کُرد، لُر ، فارس، آذری، و… شعبه‌ای از نژاد آريايی می‌باشند.(افشار سيستانی، نگرشی بر فرهنگ عشاير بلوچستان، فصل‌نامه‌ی عشايری ذخاير انقلاب، ص108) بلوچ‌ها، قامتی بلند و کشيده دارند که ميانگين درازای آن به 170 و در حداکثر آن، به 190 سانتيمتر می‌رسد. جمجمه‌ای بزرگ به اندازه‌ی 80-81 و بينی کشيده و چشمانی درشت که از ويژگی‌های طبيعی و ايرانی بودن آن‌ها است.(فيلد، دکتر هنری، مردم‌شناسی ايران، ص621و648) تاريخ و تبار شمال و مازندران : مازندران که در قديم تبرستان ناميده می شد،«تبر در گويش محلی به‌معنی کوه است و تبرستان يعنی کوهستان» ولی پيش از ورود آرياييان این منطقه مسکن بوميانی بوده که آن‌ها را تاپور و سرزمين‌شان را تاپورستان می‌ناميده‌اند پس از مهاجرت تاپورها به سواحل شمالی خزر (روسیه ی کنونی)و سکنی گزیدن مازنی ها به‌مرور تبرستان شده است. مازن در اوستا به ناحيه‌ای گفته شده که بر کناره‌ی دريای مازندران قرار داشته و بعدها به مازندران مشهور شده است. مازندرانی که رامشگر مازندرانی هنگام آمدن به نزد کاووس توصيف کرده است، گذشته از زياده‌روي‌های شاعرانه، با طبيعت کنونی اين سرزمين نيز همانندی دارد: به بربط چو بايست بر ساخت رود برآورد مازنــــدرانی ســـــرود که مازنـــدران شــــهر ما يـاد بـاد هميشه بر بــومــش آباد باد که در بوستانش هميشه گُل است به کوه اندرون لاله و سنبل است هوا خوش‌گوار و زميــــن پر نـــــــگار نه گرم و نه ســرد و هميشه بهار از اين رو می‌توان گفت که مازندران بخشی از ايران‌زمين بوده و از خود شاهی داشته است. به گفته‌ی ابن اسفنديار، مازندران دز اصل موزندران بوده يعنی سرزمين يا ولايت درون کوه موز، و موز نام کوهی است که از سرزمين گيلان تا نواحی لار، قصران و جاجرم ادامه داشته است. برخی از نويسندگان ماز را به‌معنی دربندها و دژهای مستحکمی می‌دانند که به‌دستور اسپهبد مازيار پسر قارن در گذرگاهها و نقاط سوق الجيشی کوهستان مازندران ساخته شده و واژه‌ی مازندران را به‌معنی درون رشته‌ی مازها دانسته‌اند. بعضی نيز کلمه‌ی مازندران را از واژه‌ی مارد که نام يکی از قبايل معروف، ساکن در آن‌جا بوده، می‌دانند. به‌هر حال تبرستان بر تمام نواحی کوهستانی و زمين‌های پست ساحلی گفته می‌شد، ولی واژه‌ی مازندران بر نواحی پست ساحلی که از دلتای سفيدرود تا جنوب شرقی دريای مازندران امتداد دارد، گفته می‌شده تا سرانجام بر تمام نواحی کوهستانی و ساحلی مازندران گفته شد. در حدود 5000 سال پيش، توده‌های گسترده‌ای از مردمان «هند ـ اروپايي» از شمال يعنی سرزمين ديرين خود به سوي جنوب کوچ کردند. استرابون درباره‌ي مردمان مازندران می‌نويسد: «در بخش‌های شمالی رشته‌ی البرز نخست گل‌ها و کادوسي‌ها(اسلاف گيلانيان و ديلميان) جای دارند و در برخی از هيرکانيان و سپس گروه پارت‌ها زندگی می‌کنند و همه‌ی بخش‌های شمالی اين منطقه بارآور است. تا سده‌ی 5 ه.ق واليان طبرستان به‌خط پهلوی می‌نوشتند و سکه می‌زدند. دو کتيبه که به خط پهلوی در رسٍکت واقع در دودانگه و گنبد لاجيم سوادکوه به‌دست آمده مؤيد آين نظر است. زبان و خط : گویش زیبای مازنی زبان رایج مردمان این مناطق است. زبان مازندرانی با لهجه‌های گوناگون در اين سرزمين متداول است. علاوه بر آن لهجه‌های گيلکی در غرب و لهجه‌های مهاجران سیستانی، بلوچ، سمنانی، شاهرودی و خراسانی در شرق مازندران رواج دارد. مردم مازندرن دلير، جنگجو و هوشياراند. اهالی اين سرزمين از ديرباز در کسب شناخت و آگاهی و دانش کوشا بوده‌اند. مازندرانی‌ها در دوستی ثابت‌قدم و دربرابر گرفتاری‌ها سخت‌کوش و بی‌باک‌اند. از ديرباز زنان با مردان برای اداره‌ی کارهای زندگانی خود هم‌کاری می‌کنند. اهالی مازندران به‌روشنايي و يا نور خورشید سوگند ياد کرده و می‌گويند: «به اين آفتاب خسته» و يا «اجاق گرم» و «اين سوی سليمان قسم.»از آداب کهن اين سرزمين که از هزاران سال پيش هم‌چنان پابرجاست، گرامی‌داشتن نوروز و‌آتش افروزی شب‌چهارشنبه سوری است. ترکمانان مازندران، ساده، مهربان، سخت‌کوش، رشيد وميهمان‌نواز هستند. در دوستی صادق و هرگز دوستانشان را فراموش نمی‌کنند.ترکمن هيچ وقت به‌خدا قسم نمی‌خورد و به‌ندرت سوگند ياد می‌کند. از ويژگی‌های زندگی آنان:‌اسب، تفنگ، قالی، و آلاچيق است. ساری: ساری از شهرهای باستانی مازندران است. بناي شهر را به توس پسر نوذر نسبت می‌دهند. آرمگاه ايرج،‌ سلم و تور، فرزندان فريدون را در ساری ياد کرده‌اند. منوچهر، شاه پيشدادی به خون‌خواهی پدر خود ايرج، عموهايش سلم و تور را کشت و آنان را در کنار آرمگاه پدرش در ساری دفن کرد. در شاهنامه‌ی فردوسی نيز مناسبت‌هايي نام ساری به‌ميان می‌آيد. فردوسی بزرگ در آگاه شدن زال از مرگ نوذر می‌گويد: «چو گردان سوی کينه بشتافتند // به ساری سران آگهی يافتند» ریشه و تاریخ آذرابادگان: آمدن اقوام آریایی به فلات ایران، اقوام بومی با ایشان آمیخته شدند و در یک اتحاد، پادشاهی ماد را به وجود آوردند. که تأثیر عمیقی بر تاریخ منطقه آسیای غربی گذاشت. ماد از دو بخش ماد کوچک و ماد بزرگ تشکیل می‌شد. که ماد کوچک آذرابادگان امروزی است و ماد بزرگ شامل همدان، تهران، کرمانشاه و اصفهان می‌شود. پایتخت ماد هگمتانه (همدان امروزی) بود که تلفظ آن به یونانی اکباتان نامیده می‌شد. مادها نخست دولت متمرکز و مقتدر را در فلات ایران پایه گذاری کردند و در داخل و خارج فلات ایران آغاز به گسترش قلمروی خویش کردند. گسترش قلمرو ماد هم زمان شد با قدرت گیری پارسیان در غرب ایران. نیاکان هخامنشیان با پادشاهان ماد در ارتباط بودند . به گونه‌ای که وقتی پادشاه ماد از اقدامهای کورش بزرگ که نواده دختری او بود خبردار شد و اورا به هکمتانه فراخواند، امتناع کورش از رفتن به دربار ماد به عنوان عصیان وی برداشت شد. برخورد پارسیان و مادها در نهایت به سقوط پادشاهی ماد انجامید که البته نقش گروهی از درباریان ماد که با کورش بزرگ همکاری می‌کردند تأثیر فراوان در این رخداد داشت. زمان هخامنشیان، ماد کوچک (آذرابادگان) به عنوان یکی از ساتراپ‌ها اداره می‌شد. در اواخر دوران هخامنشی و هم زمان با لشکر کشی اسکندر به ایران ساتراپ ماد کوچک فردی بود به نام آتورپات (آذرباد)، وی توانست ماد کوچک را از حمله اسکندر حفظ کند. بعد از آن ماد کوچک به نام او ماد آتورپاتن یا آتورپاتگان نامیده شد. در زمان سلوکیان و اشکانیان آذاربادگان خودمختاری نسبی داشت. که البته اساس کشورداری سلوکیان و پس از آن اشکانیان بر استقلال نسبی استان‌ها استوار بود. در زمان سلوکیان به نظر می‌رسد خاندان آتروپاتن هم چنان بر آذرابادگان حکم می‌راندند. در زمان اشکانیان وضعیت حکومت آذرابادگان چندان روشن نیست ولی می‌توان حدس زد مانند دیگر نقاط ایران تحت سیطره خاندانهای زمیندار(فئودال) با نفوذ و مطیع اشکانیان اداره می‌شده‌است. مشکل آذرابادگان در زمان اشکانیان یورشهای سهمگین آلانها و گرجیها از قفقاز بود. که باعث ویرانی و غارت فراوان می‌شدند. برای دفع ایشان شاهنشاهان اشکانی خود وارد کارزار می‌شدند. در زمان ساسانیان آذرابادگان اهمیت ویژه‌ای یافت. یکی از سه آتشکده معتبر ساسانیان، آتشکده آذرگشنسب، در شیز واقع در آذرابادگان قرار داشت.پادشاهان ساسانی در ایام سختی به زیارت آن می‌شتافتند و هدایای بسیار تقدیم می‌کردند. این آتشکده نشانه اتحاد دین و دولت بود و سمبل دولت ساسانی بشمار می‌رفت. در بیشاپور کتیبه‌ای وجود دارد که نام خاندانهای فئودال اوایل حکومت ساسانیان در آن ثبت شده‌است. برای آذرابادگان از خاندانی به نام وراز Varaz نامبرده شده‌است که گویا محل اقتدار ایشان آذرابادگان، آران و ارمنستان بوده‌است. در زمان حکومت ساسانیان، اقوام ترک نژاد به قفقاز وارد شدند. قباد پدر انوشیروان با تلاش فراوان ایشان را عقب راند و دژهای مستحکمی در دربند قفقار برای جلوگیری از یورشهای آنها بنا کرد، رومیان نیز هر ساله مبالغی برای نگهداری این دژها به دولت ساسانی می‌پرداختند. تا از هجوم اقوام ترک نژاد اسوده باشند.از وقایع مهم آذربایجان در زمان ساسانیان جنگ سرنوشت ساز بهرام چوبین با خسروپرویز در این استان بود که به شکست بهرام انجامید. دیگر واقعه مهم وارد شدن هراکلیوس امپراتور روم به آذربایجان بود که منجر به ویرانی آتشکده آذرگشنسب شد. در زمان سلجوقیان نفوذ ترک‌ها در اذرابادگان بیشتر شد. با ادامه تسلط ترکان در دوران سلجوقیان و غزنویان زبان ترکی رونق بیشتری گرفت. حکومت ترکمانان آق قویونلو و قراقویونلو و اسکان آن‌ها در آذرابادگان بیش از پیش موجب رونق ترکی و تضعیف زبان «آذری» شد. جنگ‌ها و عصیان‌هایی که در فاصلهٔ برافتادن و برخاستن سلسله های ترک تبار غزنوی , سلجوقی , .. پیش آمد سربازان ترک بیشتری را از شرق اسیا به آذرابادگان و ایران سرازیر کرد. وجود قزلباش‌های ترک نیز مزید بر علت شد و زبان ترکی را در آن سرزمین رونق بخشید. امروزه مردم آذرابادگان به ترکی آذربایگانی تکلم می‌کنند. در این میان اقلیتهای ارمنی، کرد، فارسی زبان، آسوری و تالشی نیز وجود دارند. از آذرابادگان به عنوان یکی از بخش‌های اصلی ایران، به مراتب در ادبیات پارسی به نیکی یاد شده‌است. از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی : گزیده هر چه در ایران بزرگان زآذربایگان و ری و گرگان نظامی گنجوی : از آنجا بتدبیر آزادگان بیامد سوی آذرآبادگان شاهنامه : به یک ماه در آذرآبادگان ببودند شاهان و آزادگان اخبار مربوط به ایران شمالی نوشته » رسول اردبیلی» علت كشتار مرزنشينان اردبيل توسط رژيم باكو به دنبال كشته شدن دو جوان بيست سالة اردبيلي توسط مأموران مرزباني رژيم باكو، بار ديگر سه تن ديگر از اهالي اردبيل در مرز آماج گلوله‌هاي پليس مرزهاي باكو قرار گرفته وكشته و زخمي شدند. طبق آخرين اخبار، يك نفر در دم كشته شده و دو نفر ديگر به شدت زخمي شده و به بيمارستان منتقل شده‌اند كه حال آنها نيز بسيار وخيم است. طي دو ماه گذشته، دستگيري و كشتار اهالي مرزنشين اردبيل توسط مأموران رژيم باكو به شدّت افزايش يافته است. اين واقعيتي است كه مورد توجه كارشناسان و تحليل‌گران سياسي قرار گرفته است. اما علت اين دستگيريها و كشتارها چيست؟ از نظر من و بسیاری از آنانکه در ارتباطم، و در همین شهر تبریز که زادبوم من است، حرکات گروهک های مزدور و هویت ساز بسیار مصنوعی و دور از خواست های جامعه است. اما از دگر دید، نباید وجود این عناصر بی هویت هویت طلب نما، بهانه ای برای فراموشی آذربایجانی بودن ما آذری ها گردد و در کل حرکاتی که کردهای افراطی ترتیب می دهند مانند پان ترکیست ها خطرناک و احمقانه است و باید از هر دوی این ها جلوگیری شود. چه اکثر این ها را رفقای چپی دیروز و هویت سازان امروز و دنباله روهای نادان آنها تشکیل می دهند. در مورد حق آموزش زبان مادری هم به نظر من نیازی برای صرف هزینه های ملی در این راه نیست و می توان با تاسیس آموزشگاههای آزاد در صورت علاقه افراد به امر آموزش زبان اقدام کرد و در این صورت است که بدون اجبار مدارس، و در صورت اختیار داشتن مردم، معلوم می گردد که تا چه اندازه، اندیشه این افراد به واقعیت نزدیک است و مردم از آن استقبال می نمایند. با نزاع های قومی نه تنها هیچ کس به جایی نمی رسد بلکه که با هم به ژرفای پس ماندگی فرو می رویم. در ضمن تا آنجایی که ما به عنوان آذری می بینیم و می دانیم، مردم بزرگ آذربایجان همواره نگهبان ایران زمین بوده اند و هستند و در اولین صف دفاع از میهن بزرگ ایران خواهند ایستاد و نباید به علت عده خرد و کم شماری که از اندیشه های پان حمایت می کنند آذری ها بدنام شوند و چون دشمنان این را می دانند بر روی این گروهک ها سرمایه گذاری می کنند. نابودی ایران فقط آرزوی دشمنان ایران و جاهلانی است که حتی برای نیاکان خود احترام قایل نیستند ولی این را باید بدانند هنوز ایران عزیز هزاران فدایی دارد. ضمنا برای من جالب است این پان ترکان سنگ اعراب و اقوام دیگری را که بجز اعراب و ترکمن ها همه از تبار آریایی هستند به سینه می زنند بعد در سایت هایشان می خوانیم اول باید جدا شویم بعد برای جنگ با همان کرد و لر و گیلک و فارس آماده شویم و این راه خوشبختی ترسیمی اینان است کسانی که با نقشه های کذایی سرزمین و پرچم می سازند و آرزوی تجزیه ایران را می کنند و وقتی کسی مانند خودشان، منتها از کردها نقشه ای رنگین تر می کشد و پرچمی نو می کند، جیغ و فریاد می زنند که اینها دیوانه هستند ؟! وای بر مردم ایران و شیران آذربایجان که چنین انگل هایی را تحمل می کنند. در ضمن بهتر است کسانی تصور نکنند که بسیاری از ما آذری ها اگر چیزی بیان نمی داریم، علامت رضایت از حرکات این عربده کشانی است که نام هویت طلب به خود می دهند، بلکه بسیار ی از مردم ما اینان را به حساب نیز نمی آورند و در بسیاری از مواقع نا راضی نیز هستند، گویا اینان زیاده در بستر محفلی و گروهکی خود خوابیده اند که نوای ایستادگی ما را نمی شنوند و احساس یکه تازی می کنند. هرچه بیشتر کژ گفته های پانترکان حقیر را می خوانم معلوم می گردد چه دانشی در پس این افراد است. از دیدگاه اینان کسروی داستان پرداز است، این در حالی است که تاکنون هیچ منبع معتبر تاریخی، چرندیات پانیستی ترکان را ( البته گفتم معتبر منطور خارج از حلقه دول ترکیه – جمهوری خود آذربایجان خوانده و نقل گویان ترکی گرا ) را تصدیق نکرده است. ضمنا آنچه جلب توجه می نماید این است که، در نوشتار و رسانه های پانترکیستی، به کوروش بزرگ به گونه ای گسترده توهین می کنند، حال آن که تاریخ به حد کفایت در باره او قضاوت به نیکی دارد و این در حالی است که از دشمنانی چون چنگیز خان، تیمور لنگ و قبایل مهاجم به آذربایجان دفاع ِ بی شائبه می کنند. ننگ تاریخ بر آنانی باد که افتخار اجدادشان را به کام دیگرانی که باعث کشتار آنان شده اند می ریزند. هنوز پیکر آذربایجان از جنایات عثمانی ها، غارت تاتار، ترک و مغول و همان برادران عربشان کهنه زخم ها دارد. فکر کنم بیشینه سرزمین هایی که، ایرانیان در تاریخ معاصر خود از کف داده اند به هنگام حکومت ترکان قجر ( این دسته با آذری ها تفاوت بسیار دارند و به راستی ترک هستند.) و در راه نجات آنها هزاران ایرانی آذری به کام مرگ رفته اند. ما را چه شده که اینگونه به جان هم افتاده ایم؟!! یکدلی را فراموش کرده و دشمنی پیشه کرده ایم جایی که اروپا با وجود کشتارهای تاریخی و جنگ های جهانی همبسته می شود ایرانیان پس از هزاره ها ره گسستگی پیشه کرده اند آیا این بی خردی به سود ایرانی از هر تباری است یا به نفع انیرانی ها؟! در باب مدارس به زبان غیر رسمی باید گفت نه تنها ترکی که کردی و … هم نباید با هزینه دولتی و با اجبار تدریس شود مردم ما را همین زبان ملی بس است و زبان های محترم قومی نیز می بایست توان آن را داشته باشند که مانند مدارس مذهبی در ممالک سکولار جدا از ساز و کار دولتی، با هزینه خارج از دولت و با نظارت دولتی هستند اداره شوند. به طور کلی نباید جلو آزادی آموزش ترک زبانان و کرد زبانان و بلوچ گرفته شود و همچنین نباید هزینه های آن بر عهده دولت گذارده شود و ضمن ِجلوگیری از حمایت مالی دول بیگانه و نطارت کامل با هزینه طلبان، این ساختار آموزشی تشکیل شود و آن گاه میزان علاقه مردمان مناطق و محل حمایت این گروه ها مانند روز روشن می گردد. پان ترکیسم در ایران وضعیت سنجی عملکرد پان ترکیسم در ایران و ارزیابی تاکتیکی و استراتژیک آن: بر اساس تئوری های جامعه شناسی، عدم کارکردهای یک کنش اجتماعی در بستر فعالیت های هدف گذاری شده، باعث بروز سرخوردگی و ایجاد ساختارهای دیگری می گردد که لزوما معطوف به بستر و مولفه های اولیه نیستند. اگر چه تعاریف جامعه شناختی باید بر پایه چارچوب های نظری هر جامعه با اختصاصات ویژه در نظر گرفته شود و اطلاق این تعاریف و نظریه های عام به گونه ای صلب و کلیشه ای نتایج درستی بدست نمی دهد، اما سیر رویدادها و کنش های جامعه ایران و اقوام آن در تاربخ، نشان داده سطح خواسته ها با توجه به عدم کارکرد هدف ها، تغییر یافته و دیگرگون شده است. این تاثیر منفعل کننده و بعضا استحاله کننده بخصوص در مورد کنش نخبگان، برای هدایت اقوام به سوی اهداف مورد نظر، بسیار بیشتر دیده می شود. در خصوص مسائل قومی آذربایجان با توجه به اینکه هویت قومی آذری، جدای ِ از عنصر زبانی محاوره ای، دارای اختصاصات و ویژگی های درون ساختاری متفاوت از دیگر اقوام ایرانی و تمامی کشور ایران نمی باشد، لذا ساخت هویت جداگانه، با مشکلات و موانع بسیار زیادی تا کنون مواجه بوده که ریشه در هویت ستیزی ملی و ایرانی دارد. وجود عناصر فرهنگی و تاریخی و نژادی مشترک قوم آذری با اقوام آریایی و پارسی دیگر ایران باعث گردیده قوم گرایی در گفتمان مسلط آذری ها زمینه رشدی اندک یابد. چه اینکه همانگونه که پیشتر گفته شد، پرداختن به حساسیت قومی آذری مانند زبان و حتی نژادسازی، حتی اگر دارای حساسیت های آسیب پذیر و به ظاهر قابل پذیرش باشد، اما تا زمانی که دارای عناصر هویت ایرانی و کشور شمول نباشد، بستر مناسب برای رشد نخواهد یافت. آنچه که آشکار است فعالان قوم گرای آذری با در نوردیدن مرزبندی ها و ایجاد یک مانیفست ستیزه جویانه، از ارزش محوری حرکت های اجتماعی و آرمانخواهی مثبت فاصله بسیار گرفته و در وجه غالب آن حتی با نگاهی بشدت بیگانه گرایانه خود را غیر موجه جلوه داده اند. تاریخ سازی هایی که، به قصد ایجاد هویت دیگر برای آذربایجان تدارک می بینند، به سان آنتیک سازی و عتیقه سازی سودجویان غارت پیشه مانند گردیده است. با توجه به این ملاحظات عمده، فعالان قوم گرای آذری(ترک زبان) که در وجه افراطی آن پانترکیست نامیده می گردند به صورتی نظری و تئوریک، اهدافی را مد نظر قرار داده و برای نیل به آن اهداف بسترهایی را ضروری می دانند که بدون مهیا شدن آنها اساسا اهداف اصلی دست نیافتی خواهد بود. ارزیابی این بستر و مولفه ها و شکست پرنسیپ های آن، مراحل و گام های ذیل را مشخص می نماید: ۱- ايجاد تجزيه فرهنگی ، نظری و هويتی. ۲- سپس ايجاد تجزيه ارضی و توجیه مفاهیم جدايی طلبانه . ۳- ايجاد و ساختن يک دشمن کاذب بنام قوم فارس که زبان آن فارسی بوده و ديگر اقوام را تحت ستم قرار داده است. ۴-مقدس جلوه دادن زبان ترکی . ۵- عمده کردن اختلافات از قبيل جوک های ترکی و به خصوص کاريکاتور سال گذشته و بهره برداری مستمر از آن. ۶- قهرآميز کردن اختلافات و کشاندن آن به برادر کشی و يا حداقل زد و خورد و شورش. ۷- پروژه شهید سازی و بدنبال آن خونخواهی. به ظاهر، موجه ترین بستری که پانترکان بر روی آن سرمایه گذاری نموده و مدتهاست پیرامون آن فعالیت می نمایند، رسمی شدن زبان ترکی در دستگاه آموزش و پرورش و حتی ساختار اداری کشور می باشد. هر چند، این زبان دارای مولفه های ویژه خود می باشد که لزومن دلیلی بر ضعف و یا قدرت آن نیست اما بی گمان جایگاه زبان ها و نیم زبان های یک کشور از جمله زبان ترکی، در راستای هویت ملی قابل تعریف بوده و گونه گونی آنها نباید دستاویزی برای گسستن پیوند های ارتباطی اقوام متشکله ملت ایران گردد. تاریخ ادبیات مشترک ایران مبتنی بر زبانی است که علیرغم تمامی تفاوت اقوام، بسان میثاق نانوشته ای در جهت رشد و اعتلای آن، همگان نقش بازی کرده اند. این زبان ادبی به مانند ِ سازنده ی بخش مهمی از هویت ملی در نقش یک زبان ملی ظاهر گشته است. در همه ی کشورها زبان ملی جایگاه برتر و ویژه دارد و در ایران صدها سال است که زبان فارسی دری به گونه امروزین آن، زبان ملی و رسمی است و این زبان در مدارس تدریس میشود و به عنوان زبان دیوانی، دفتری و ادبی شناخته شده است.این در حالی است که زبان فارسی در تعارض با دیگر زبانها نبوده و در ایران دهها نشریه و کتاب به زبانهای قومی منتشر می گردد. و صدا و سیمای استانی به زبان محلی برای هر استان برنامه های خاص خود را داشته و دارد. از دیگر سو، در کشور مطلوب و هدف گذاری شده پانترکان، یعنی جمهوری ارّان (آذربایجان) به محض انتشار نشریه ای به زبان تالشی ( بعد از انتشار شماره نخست ) گردانندگان و نویسندگان نشریه دستگیر و زندانی می گردند. و علیرغم اینکه جمع کثیری از مردم جمهوری ارّان را تالشها و لزگها تشکیل میدهند حتی یک نشریه نیز به زبانهای قومی منتشر نمی گردد و رادیو و تلویزیون، کتاب درسی و موسیقی که دیگر امری محال است. حتی دولت باکو الفبای اصیل و تاریخی مردم سرزمین خویش را، نیز به الفبای لاتین تغییر داده است. اکنون در باکو و دیگر ولایات جمهوری ارّان ،مردم نمیتوانند اشعار خاقانی شروانی و شاعران فراوان شهر گنجه مانند نظامی، مهستی گنجوی، ابوالعلاي گنجه‏ای، برهان گنجه‏ای… پور خطيب گنجه‏ای و شاعران بسیار شهر بیلقان مانند بديع بيلقانی، رشید بیلقانی و دیگر شهر های ایران شمالی را بخوانند، چه اینکه این اشعار به زبان والفبای فارسی است. بهرروی در مقام مقایسه، وضعیت ایران بسیار بسیار بهتر از کشورهای دیگر منجمله کشور ترکیه شبه دموکراتیک است. در پیوند با جُستار فوق، خبر زیر قابل توجه بسیار است: «شوراي ملي تلويزيون و راديوي جمهوري آذربايجان پخش برنامه به زبان غير آذربایجانی در كانال‌هاي ملي اين كشور را ممنوع كرد. نوشيروان محرمعلي رييس اين شورا اعلام كرد:اين قانون از ابتداي سال 2008 اجرا مي‌شود و ديگر بحثي درباره آن در شورا صورت نمي‌گيرد خبرگزاري ترند اعلام كرد: بر اساس اين تصميم، از ماه ژانويه تمام برنامه‌ها اعم از انيميشن، فيلم، موسيقي بايد به زبان آذربايجاني ارايه و پخش شود. محرمعلي خاطر نشان كرد: شوراي ملي تلويزيون و راديو، نظارت دقيق و جدي بر اجراي اين مصوبه خواهد داشت و با متخلفان به شدت برخورد مي‌شود. سایت پان ترکی آزاد تبریز» اکنون آنچه که مشاهده می گردد اینست که، پانترکان آنچنان که از حق گفتگو و تحصیل و آموزش به زبان تورکی برای آذربایجانی ها دفاع میکنند آیا از این حق به طریق مشابه در جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز دفاع می کنند ؟ مثلا آیا تالشی ها با آن جمعیت انبوه ، تات ها ، کورت ها در جمهوری آذربایجان هم از این حق مشابه باید برخوردار گردند یا خیر؟ مثلا آیا ارامنه ، کرد ها ، زازا، عرب، آلبان، چرکس، گرجی، آبخاز، ارمنی، آرامی، بوسنی، بلغار، یونانی، لاز و چچن در ترکیه هم از این حق مشابه باید برخوردار شوند یا خیر ؟ اساسن همانگونه که رفت، ملاحظه میگردد در ایران شرایط به گونه ای دیگر و بهتر بوده و وضعیتی کاملن متفاوت و مناسبتر و غیر قابل مقایسه با جمهوری ارّان و حتی ترکیه، در مقابل اقوام وجود دارد. ضمن اینکه اکنون، به جهت اهداف و منویّات تجزیه طلبانه پانترکان، در دستاویز قرار دادن تدریس به زبان مادری ترکی، مسئولین امر را از عواقب چنین مجوزی، هراسانده که هر آیینه ترس به جایی هم میباشد. اصولن پانترکان از طرح تدریس به زبان مادری ترکی، اندیشه ای جز به کنار افکندن زبان ملی و ایجاد زبان واحد – سرزمین واحد و نژاد واحد و هویت سازی جداگانه و دیگر، به آذری ها و سپس جدایی آذربایجان ندارند، و درهمین رابطه اصرار آنها بر واژه تورک به جای ترک، بر همین هویت بخشی جداگانه و بیگانه گرایانه است. و اگر مشاهده میگردد، تمامی حاکمان حال و گذشته ایران در مقابل این خواسته برحق ،مقاومت می نمایند بر اساس موضوع فوق ارزیابی میگردد. آنچه بیشتر قابل توجه میباشد، این است که، تدریس ادبیات به زبان مادری تمامی اقوام ایرانی ِ که، خطری متوجه حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران نمی نمایند، همگی از زبانهای هم خانواده زبان فارسی بوده و این در حالی است که این خواسته را، جزو اهداف اصلی خود نداشته و ندارند، مگر پانترکان و هویت طلبان آلتایی که به گونه ای شگفت انگیز و عجیب سالهاست که، بر این طبل میکوبند به امید اینکه، حاکمیت ایران اشتباه و لغزش کند و چنین مجوزی صادر و بدین ترتیب پروژه تجزیه ایران وارد مرحله اصلی شده و کلید بخورد. در این رابطه می توان به این نظریه تعمق کرد، مارتين هايدگر فيلسوف معاصر آلمانى بعد از جنگ دوم جهانى به مردم آلمان میگوید: « اى قوم آلمانى آسوده باشيد، نمى توانند كشور شما را تجزيه كنند و شما را شكست دهند، زيرا شما زبان واحد داريد. » گفته مارتین هايدگر بسیار مهم و به درستی بیان گردیده است، براستی زبان ملی جایگاه مهمی در حفظ چاچوب های استحکام ملی و تمامیت ارضی دارد. آنچه که در خصوص فعالیت گستره پانترکیستها پیرامون زبان مادری دریافته می گردد اینست که، زبان مادری بهانه وارداتی است که پانترکان نیز به روشنی و بدرستی سرلوحه خود قرار داده اند. امروزه سایت ها و نشریات چاپی و رسانه ای ِ پانترکان و هویت طلبان آلتایی، مملو است از پرچم های ترکیه، آذربایجان و تصاویر آتاتورک و به آشکارا ساز و کار تجزیه ایران را مهیا می سازند، و به واقع اگر آنها را بیگانه گرا و وابسته به باکو آنکارا ندانیم دچار خطای استراتژیک شده ایم. به صورت مشخص، تدریس به زبانهای غیر زبان ترکی باعث نقض حق حاکمیت ملی و نقض تمامیت ارضی ایران نمیگردد ولی درخصوص زبان ترکی این موضوعی متفاوت بوده، و باعث خطر جدی و مخاطرات هولناک میگردد. و به بیانی دیگر، به لحاظ مانور و سرمایه گذاری که پانترکان بر روی زبان ترکی نموده و به عبارتی، بر آن نیز جفا روا داشته اند، حق تدریس به زبان مادری دیگر زبانها و گویش ها نیز متوقف و توقیف شده است. در اثر فعالیت های اخیر و بسیار شدید پانترکیستها، وضعیت نسبت به گذشته متفاوت شده و دستگاه های حاکمه ایران حساسیت بیشتری نسبت به ز
    • مِی 6, 2009 در 5:48 ق.ظ.

      بعصی از این سخنان در نکوهش پان ترکان امده خرانی که نمی دانند چه می خواهند

      • مِی 6, 2009 در 6:01 ق.ظ.

        نقل قول از سایت پان ایرانیست

    • مِی 6, 2009 در 6:10 ق.ظ.

      این موضوعاتی که در بالا به ان اشاره شد برگرفته ار بعضی از سایتها بود امیدوارم به اذری ها و کردها و فارس ها عزیز توهینی نشده باشد

  27. مِی 6, 2009 در 5:52 ق.ظ.

    وصيت نامه ي کوروش يزرگ:
    من در طول مدت عمر خود هر آرزويي كه داشتم برآورده شد ، دست به هر كاري كه زدم پيروز شدم دوستان و يارانم از تدبير من برخوردار بودند .
    دشمنانم جملگي فرمانم را با رقبت گردن نهادند.
    قبل از من وطنم سرزميني بود كه هر سال مورد تاخت و تاز و تجاوز قرار مي گرفت و حالا درآستانه مرگ من ، آنرا بزرگترين و مقتدرترين و شريف ترين كشور آسيا به دست شما مي سپارم .
    من به خاطر ندارم در هيچ جهادي براي عزت ، سربلندي و كسب افتخار براي ايران زمين مغلوب شده باشم . جمله آرزوهايم برآورده شد و سير زمان پيوسته به كام من بود . اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسندي و غرور بر حذر داشتم . حتي در پيروزيهاي بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم . حال كه مرگ من نزديك است خود را بسي خوشبخت ميدانم زيرا : فرزنداني كه خداوند بر من عطا فرمود همگي سالم و در عين حال عاقل هستند و وطنم ايران از همه جهات مقتدر و پرشكوه مي باشد و آيندگان مرا مردي خوشبخت و كامياب خواهند شمرد .
    من پيوسته معتقد هستم كه روح انسان پس از خروج از كالبد خاكي ، محو و فناپذير نمي گردد . مرگ چيزي است شبيه به خواب .
    در مرگ است كه روح انسان به ابديت مي پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد مي گردد به آتيه تسلط پيدا ميكند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنين بود كه من انديشيدم به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود آنگاه ازخداي بزرگ بترسيد كه در بقاي او هيچ ترديدي نيست و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست از كژي و ناروايي بترسيد .
    اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ، ولي اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجراي عدالت تسامح ورزيد ، ديري نمي انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد
    من عمر خود را در ياري به مردم سپري كردم . نيكي به ديگران در من خوشدلي و آسايش فراهم مي ساخت كه از همه شادي هاي عالم برايم لذت بخش تر بود .
    ديگر بس است ، پس از مرگ بدنم را موميايي نكنيد و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد . زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا ذره ذره هاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد .
    چه افتخاري براي انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكي مثل ايران دفن شود.

  28. از الاهواز
    مِی 25, 2009 در 3:28 ب.ظ.

    مرگ بر همه ترک های سگ

  29. جون 19, 2009 در 6:41 ق.ظ.

    از آشنایی با شما بسیار خرسند شدم

  30. سيد علي
    ژانویه 7, 2010 در 12:37 ب.ظ.

    با سلام خدمت تمام مردم ايران زمين
    ببينيد بعضي ها چقدر كمبود هويت دارند كه ايران را با اين همه تمدن و افتخار و فرهنگ را ول كرده و خود را به چنگيز،تيمور،تركيه و… مي چسبانند،
    من نمي دانم كه اگر بزرگاني مثل بابك خرمدين ،ستارخان ،باقرخان ، شهيد باكري و ……
    مي ديدند كه چه كساني داعيه هموطني با آنهارا دارن (پان تركها) چه مي گفتند.

  31. سام
    فوریه 3, 2010 در 9:39 ب.ظ.

    من یه فارس هستم که توی یه شهرمون ترک هم داریم فقط خواستم بگم که احمق تر از این ترکها ندیدمخیلی خرن حتی از خرهم خرترند

  32. علی کریمی
    مارس 2, 2010 در 2:53 ق.ظ.

    یکی‌ از شعرا و نویسندگان مشهور ارمنی به نام زوری بالایان در کتابی‌ تحت عنوان ؛احیا دوباره روحمان؛ از قتل عام خوجالی در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ که خود نیز در آن شرکت داشته چنین مینویسد:
    با خاچاتوریان به خانه ای که تصرف کرده بودیم وارد و کودک ۱۳ ساله تورکی رادیدیم که توسط سربازان ارمنی به پنجره اتاق میخکوب شده بود خاچاتوریان برای اینکه جلوی گریه و فریادهای کودک را بگیرد پستان بریده شده مادرش را به زور در دهان وی فرو برد بعد از آن من پوست سر و سینه و شکم کودک را کنده و تایم گرفتم کودک در عرض هفت دقیقه بر اثر شدت خونریزی جان داد و من با این عمل دچار شادی و شعف زاید الوصفی شدم و تمام روحم سر شار از غرور گردید.
    خاچاتوریان جسد کودک را تکه تکه کرده و در مقابل سگهایی که از نژاد خود ترکها هستند انداخت!شب همانروز این کار را با سه کودک دیگر ترک تکرار کردیم `بدین شکل من به وظیفه خود به عنوان یک ارمنی عمل کرده و یقین دارم که که تمامی‌ ارامنه به ما و کارهایمان افتخار خواهند کرد.
    پرسش این است که ارامنه را ترکان عثمانی قتل عام کرده اند پس چرا آنها آذریها را می کشند؟

  33. سيد علي
    مارس 4, 2010 در 5:54 ب.ظ.

    قتل و كشتاار ااز جانب هر كس كه باشدد محكوم است خوااه ترك خواه ارمني ويا هركس ديگر ، اين نوشته بالا نشان از رذالت انساني مي دهد كه از هر حيواني پست تر است .

  34. mardin
    مارس 7, 2010 در 4:36 ب.ظ.

    من يك كرد هستم .يك كرد با تفكرات كردي .تفكراتي كه منشا جنگ براي ازادي در طول 200 سال است .من ايراني هستم ايراني به معناي ن‍ژاد وزبان ارياايي .من پاسدار فرهنگ ايراني هستم .لباس اريايي رقص اريايي وزبان ارياايي.من با اعراب و مغول ها تركيب نشده ام .اين يك افتخار براي من است كه احساس هويت ميكنم.فارسها پسر موهاي تاريخي من هستند انها را دوست دارم نه به خاطر ژادشان بلكه تفكراتشان كه البته اگر اين ديدگاههاي تند اسلامي را از خود بيرون كنند كما اينكه بعضي از انها نداشته اند .ارامنه را هم دوست دارم زيرا مسيحي هستند و دين مسيح دين ازادي است.وهم به انها ظلم تاريخي شده است .از تزكهاي ناسيوناليست بدم مي ايد .انان هم حق ژاد ژرستس دارند ام در محدوده جغرافييايي خودشان انان اريايي وهند واروپايي نيستند وفلات ايران بر طبق تعريف ويلدورانت سرزميني است كه اريايي ها در ان ساكن شده اند .البته دسته اي از مردمي كه امروزه ترك خوانده ميشوند اذري بوده اند جزو فارسها وكردها اما با حمله مغول وجريانهاي سياسيايجاد شده توسط شاه اسماعيل نزادشان تغيير كرد ومغولها جاي انها را گرفتند .امروزه تفاوتهاي ظاهري تركها كاملا در دو دسته قرار دارد شبيه مغولها يا شبيه ايرانيها.من از همه كساني كه روحيه ازادي خواهي ونجابت اريايي وفرهنگ زردشتي اعتقاد دارند مي خاهم كه بياييم وفرهنگ ايران باستان را احيا كنييم واز ارياييهاي محاصره شده در تركيه وسوريه وعراق (كردهاي امروزي)كه در ميان اعراب و مغولها گير افتاده اند حمايت كنيم واز انها بخواهيم كه ما را حمايت كنند شايد دوباره اتحاد ماد پارسي تشكيل شد واشور (نماد برده داران تاريخي)اعم از عرب و امريكا واذر بايجانو…را شكست دهيم وانها را به زندگي سالم دعوت كنيم .ما به هم نياز داريم ودر سالهاي بعد اين موضوع بيشتر خود را نشان خواهد داد.دوستتان دارم فرزندان زرتشت

  35. من
    مارس 20, 2010 در 9:26 ب.ظ.

    با سلام
    فارسی نوشتم که دیگر هموطنان نیز متوجه شوند
    1- حروف الفبا کلا در ایران عربی است نه فارسی و نه ترکی
    2- فحش دادن ننگی است که انسان اگر انسان یاشد به خود روا نیمدارد
    3- همه زابان ها را خداوند پدید آورده و قبایل انسانی نیز همچنین پس بیایید به قرآن عمل کنیم
    4- از کاوش در گذشته خیلی دور که حتی من و شما نیز حقیقتا بی خبر هستیم و در واقع الهاکم تکاثر تا آنجا که به حتی زرتم المقابر میرسیم چیزی عاید انسانیت انسان نخواهد شد خواهیم رسید
    5- مسلمانی را پدرانمان پذیرفته است پس حمایت مسلمان و هم کیش خویش ارجح تر از هر چیزی است .
    6- خاک ایران یا خاک آذربایجان و یا خاک هر جایی که در آن مسامانان زندگی دارند در اولویت حمایت ما ایرانیان بوده و خواهد بود
    7- صهیونیست یهودی و یا ارمنی مسیحی ربط به اسلامیت ما نداشته و در زمانش که برسد دشمن ما خواهند بود چناچه در فلسطین کشوره ای مسیحی صهیون را بوجود آورده و از کنار مدیترانه خواهان تسلت بر کل کشورهای اسلامی را دارند و از این طرف نیز ارمنی را سالها قبل در دوران جنگ های صلیبی بوجود آوردند به همان دلیل یاد داده شده تا سرزمین ها اسلامی را از کنار کوه آرارات غصب کنند
    7- ترک یا فارس یا هر نژاد دیگر ایرانی باید ابتدا از اقوام درون مملکت خود همایت و پشتیبانی کند از اجنبی و ارمنی و مسیحیت که دشمن درجه یک ما مسلمانان هستند
    8- عزت و شرف خود را با فحش و نادانی و ندانم کاری بر باد ندهید
    9- اغوز یا هر تبار و ایل دیگر ایرانی بوده و سالهای سال در کنار هم در غزت و شرافت زندگی کرده و خواهند کرد
    10- اساس ایران بر اقوام است لذا شعورمان را با اتحاد و عزت از دست نداده و آلت دست یهود و مسیحیت نشویم
    11- اگر امروز ما ایرانیان به جان هم بیفتیم روز جشن ارمنیها و یهودیان را فراهم کرده ایم
    12- آذریایجانیان بزرگترین خدمت را به زبان فارسی انجام داده اند آن هم به خاطر مسلمان بودنمان بوده و لاغیر
    13- ترک هم ماندد فارس یک ایرانی بوده و در قانون اساسی ملیتی را جلو تر از دیگری ندانسته اند و این شرف ملت ایرانی هست که یک ترک آذری میتواند در هر جای ایران با زبان خودش حرف بزند بنویسد و یا زمین و املاک خریداری کند و کار انجام دهد لذا خوشبخت کسی است که با هموطن خود در هر زبانی که باشد همکاری و دلخوشی نماید
    14- رهبر ایران یک ترک آذری بوده و این هیچ شانی بر در قبایل نیست
    15- در متن فرامین خداوند فقط و تنها تقوا معیار انانیت بوده و خواهد .
    16- امام زمان ولی عصر مان رهبر یگانه ما ایرانیان خواهد بود چه ترک باشیم چه فارس و چه از سایر اقوام
    17- خدا را در این روز مبارک بایرام و جشن نوروز خوش نخواهد آمد که دل مومن و مسلمان هموطنان آذربایجانیمان رابشکنیم و از سایر ملل که ربط به مانداردحمایت کنیم
    18- با اتحاد و سر بلندی از سرزمینمان ایرا حمایت خواهیم که که فردی با عنوان ارمنی و یهودی بینمان اختلاف ایجاد نکنند
    19- خدایا کسانی که قلب مسلمانی را که میشکند هدایت کن والا او را از رده اسلام و سعادت بیرون نما
    20- سلام السون بتون ایرانلی قارداش لاریما کی اوز یود لارینان هر یرده حمایت ادیب و تکجه الله هی نظرده ساخلیب لار . یاشا مسلمان قراداش لاریم .

  36. lk
    مارس 21, 2010 در 2:35 ب.ظ.

    منشور اخلاقي !
    سلامینان (با سلام)
    فاسی یازدیم هامی بیلسین

    فارسی نوشتم که دیگر هموطنان نیز متوجه شوند
    الفبا ، حروفی عربی دیر ، فارسی یا تورکی دئییل
    1- حروف الفبا تماما عربی است نه فارسی و نه ترکی
    یامان دیمک انسان اوچون ننگ دیر ، ایر انسان دوز اولا بو پیس لیگی اوزونه آلماز

    2- فحش دادن ننگی است که انسان اگر انسان باشد به خود روا نیمدارد
    بوتون دیل لری تانری یاردیب دیر و انسان لار قبیله سین ده ، اولا کی گلین قرآنا باش قوشاق .

    3- همه زبانها را خداوند پدید آورده و قبایل انسانی را نیز همچنین ، پس بیایید به قرآن عمل کنیم
    کنکاش و آختاریش کچجگ اوچون چوخ اوزاق لارا کی منه و سنه و حتی بیوک مورخ لره ده حقیقتا اوندان خبر سیز دیر لر . و بو شریف قرآنین آیه سینه کی بویورور (الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر ) یتیشه جیوخ . انسانه بیر زاد عاید اولماییب مگر بو کی اوزاق دان باخانلارا بیر ابلهانه منظره وجوده گتیره جاق دیر .

    4- از کاوش و کنکاش در گذشته خیلی دور که بر من و شما و حتی برای بزرگترین مورخین نیز حقیقتا از آن بی خبر هستیم ، و در واقع بر این آیه شریف قرآن کریم است که می فرماید : ( الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر ) میرسیم چیزی عاید انسان نخواهد شد جز اینکه از دور منظره ای ابلهانه برای تماشا گران بوجود خواهد آورد .
    اسلامیتی آتا لاریمیز قبول ادیب لر ، اوندان دیر کی مسلمان و اوز دین تاش لاریمیزدان حمایت اتمک ارجح دیر هر زادان .

    5- اسلام را پدرانمان پذیرفته اند ، پس حمایت مسلمان و هم کیش خویش ارجح تر از هر چیزی است .
    ایران و یا آذربایجان تورپاقین دان و یا هر یر کی اورادا مسلمانلار یاشییلار بیز ایرانلی لارین لاپ باش حمایتین ده دیر و اولاجاق یوخسا ایرانلی دئییل لیک .

    6- خاک ایران یا خاک آذربایجان و یا خاک هر جایی که در آن مسلمانان زندگی دارند در اولویت حمایت ما ایرانیان بوده و خواهد بود و گرنه ایرانی نیستیم .
    یهودی صهیونیست لر و یا ارمنی مسیحی لر ،بیزیم اسلامیتی میزه ربطی یوخدور ، و اگر یری ده یتیشسه بیزه دوشمن اولاجاق لار . ائلی کی فلسطین ده ، مسیحی اولکه لر ، صهیونیستی وجوده گتیردیلر و مدیترانه قیراقین دان ایسته دی لر کی بوتون اسلامی اولکه لره تصلت تاپیب و صلته ادسینلر . و بیر آیری یاندان دا ارمنی لیگی چوخ ایللر قاباق صلیبی دویوش لر دورانین دا وجوده گتیر دیلر کی همان دلیله اسلامی اولکه لری، آرارات داغینین یانین دان غصب اده لر.
    7- صهیونیست یهودی و یا ارمنی مسیحی ربطی به اسلامیت ما نداشته و در زمانش که برسد دشمن ما خواهند بود . چنانچه در فلسطین ،کشورهای مسیحی ، صهیونیست را بوجود آورده و از کنار مدیترانه خواهان تصلت و صلته بر کل کشورهای اسلامی را دارند ، و از طرف دیگر نیز ارمنی را سالها قبل در دوران جنگ های صلیبی بوجود آوردند و به همان دلیل بالا تا سرزمین ها اسلامی را از کنار کوه آرارات غصب کنند
    تورک یا فارس یا هر بوی (دوءل) کی ایرانلی دی لار، گرک باشدا اوز ایل و تاپار( تبار) لاریندان حمایت و قوروق ادیب ، اجنبی و ارمنی و مسیحیت کی بیز مسلمان لارا درجه بیر دوشمن دیلر ، اوزاقلیق و بیزارلیق اده لر .

    7- ترک یا فارس یا هر نژاد دیگر ایرانی باید ابتدا از اقوام درون مملکت خود حمایت و پشتیبانی کند ،از اجنبی و ارمنی و مسیحیت که دشمن درجه یک ما مسلمانان هستند دوری و بیزاری نمایند.
    اوز عزت و شرفی زی یامان و سویوش و بیلمزلیگینن یله ورمیون

    8- عزت و شرف خود را با فحش و نادانی و ندانم کاری بر باد ندهید
    اغوز یا هر تاپار کی ایراندا یاشیر لار ایرانلی دیلار و ایللر بویو دور کی بیر بیرینین یانیندا عزت و شرافتینن یاشیب و یاشایجاق لار.

    9- اغوز یا هر تبار و ایل دیگر ایرانی بوده و سالهای سال در کنار هم در عزت و شرافت زندگی کرده و خواهند کرد
    ایران شالوده سی اقوامی نان دیر ، اولا کی اوز شعوریمیزی عدم اتحادیله الدن ورمیک ، جیود و ارمنی الینده آلت اولمایاق

    10- اساس ایران بر اقوام است لذا شعورمان را با عدم اتحاد از دست نداده و آلت دست یهود و مسیحیت نشویم
    ایر بیز ایرانلی لار بویون بیر بیریمیزین جانینا دوشک ارمی لر و جیودلره بایرام و جغشین فراهم اتمیشیک.

    11- اگر امروز ما ایرانیان به جان هم بیفتیم روز جشن ارمنیها و یهودیان را فراهم کرده ایم
    آذربایجانلی لار فارسی دیله چوخلی بویوک خدمت ادیب لر اودا بونا گوره کی هامی میز مسلماننوخ و لا غیر.

    12- آذریایجانیان بزرگترین خدمت را به زبان فارسی انجام داده اند آن هم به خاطر مسلمان بودنمان بوده و لاغیر
    ایران تورکی ده ایرانلی فارسیا تای ایرانلی دیر لار و قانون اساسیده ده بیر دیلر. و هیچ فرق ایران قومیتینه قویولمویوب دیر. اولا کی هر دیلده اولاق بیر بیریمیزینن شاد و دلخوش اولاق

    13- ترک ایرانی هم مانند فارس ایرانی یک ایرانی بوده و در قانون اساسی هم یکسان هستند و هیچ فرقی بین اقوام ایرانی قرار داده نشده است . باشد که در هر زبانی که باشیم در کنار همدیگر شاد و دلخوش زندگی کنیم
    ایران رهبری بیر آذری تورکی دیر و بو آیری قومیلارا هیچ بیر شان دءییل و ایندیجک ده کیمسه بو امر افتخار اتمییب دیر

    14- رهبر ایران یک ترک آذری بوده و این هیچ شانی بر دیگر اقوام نبوده و تا حالا نیز کسی بر این امر افتخار نکرده است
    تانری بویورمیش لار آراسیندا تقوا تکجه معیار یاخینلیق و انسانیت دیر و قیامته جک ده اولاجاق دیر.

    15- در متن فرامین خداوند فقط تقوا معیار قرب و انسانیت بوده و تا قیامت نیز خواهد بود .
    امام زمان بیز ایرانلی لارا تکجه رهبر دیر تورک اولاق یا فارس اولاق و یادا آیری تاپار ( تبار) لاردان
    16- امام زمان رهبر یگانه ما ایرانیان خواهد بود چه ترک باشیم چه فارس و چه از سایر اقوام
    بیرلیگینن و باشی اوجالیقینان اوز ایران تورپاقیمیزدان حمایت ادیب تا ارمنی یا یهودی کمی افراد بیزیم آرامیزا قرقین سالماسینلار
    17- با اتحاد و سر بلندی از سرزمینمان ایران حمایت خواهیم کرد تا افرادی با عنوان ارمنی و یهودی بینمان اختلاف ایجاد نکنند
    گوزل الله کیمسه کی مسلمان اوره گین سیندیرا هدایت إت یوخسا اونی اسلام و سعادت رده سیندن اشیگه چاغات
    18- خدایا کسی که قلب مسلمانی را که میشکند هدایت کن والا او را از رده اسلام و سعادت بیرون نما
    سلام بر تمامی برادران ایرانیم که مملکت خود در هر جا حمایت نموده و تنها خدا را در نظر داشته اند . زنده باد . باز هم ماندگار باد تمامی برادران مسلمانم . خداوند بر خوبی ها سفارش نموده است پس خوب باشید
    20- سلام السون بتون ایرانلی قارداش لاریما کی اوز یوردلارینان هر یرده حمایت ادیب و تکجه الله هی نظرده ساخلیب لار . یاشاسین ، بر داها وار السون بوتون مسلمان قاراداش لاریم . تانری یاخچی لیق لارا بویوروب یاخچی اولون.
    21- به منذر (1)بگويد كه اى سرفراز
    جهان را به نام تو بادا نياز
    نگهدار ايران و توران توئى
    به هرجاى، پشت دليران توئى
    فردوسى. (1): آگاه . دانا

    توران بدان پسر دهى، ايران بدين پسر
    مشرق بدين قبيله و مغرب بدان تبار.
    منوچهرى.
    اى سپاهت را سپاهان، رايتت را، رى مكان
    اى ز ايران تا به توران بندگانت را وثاق.
    منوچهرى.
    آن كيست كاندر رفتنش صبر از دل ما مى‌برد
    ترك از خراسان آمده‌ست از پارس يغما ميبرد.

    ز دست يكى بدكنش بنده‌اى
    پليد ارمنى‌فش(2)پرستنده‌اى.فردوسى.
    ________________________________________
    (2): پليد و منش فش.
    سعدى.
    اى ترك دلستان ز شبستان كيستى
    خوش دلبرى ندانم جانان كيستى . خاقانى.
    – ترك زرد كلاه؛ آفتاب. (مجموعهء مترادفات).
    – ترك سلطان شكوه؛ آفتاب. (ناظم الاطباء).
    – ترك‌سنان گذار؛ آفتاب. (مجموعهء مترادفات).
    – ترك شيرازى؛ تركى كه در شيراز بسر برد و گويا مانند ترك خطايى از نامهاى محبوب است :
    ز دست ترك خطايى كسى جفا چندين
    نمى‌برد كه من از دست ترك شيرازى.سعدى.
    اگر آن ترك شيرازى بدست آرد دل ما را
    بخال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
    حافظ.
    – ترك طناز؛ از اسماى محبوب است. (آنندراج).
    – ترك ظلم‌پيشه؛ از اسماى محبوب است. (آنندراج).
    – ترك فلك؛ كنايه از كوكب مريخ است و آفتاب را هم گفته‌اند. (برهان) (از غياث اللغات). مريخ و آفتاب. (ناظم الاطباء) :
    بيا كه ترك فلك(11) خوان روزه غارت كرد
    هلال عيد بدور قدح اشارت كرد.حافظ.
    –ترك گردون؛ كنايه از مريخ است. (آنندراج).
    – ترك معربد؛ بمعنى ترك فلك است كه كنايه از كوكب مريخ باشد. (برهان). مريخ. (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترك فلك. (فرهنگ رشيدى).
    – ترك‌نشين؛ جايى كه تركان سكونت كنند، چون ديهى ترك‌نشين يا محلى ترك‌نشين، يا قراى ترك‌نشين.
    – ترك نيمروز؛ كنايه از آفتاب جهان‌آراست. (برهان). ترك چين، كنايه از آفتاب است. (آنندراج). آفتاب. (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشيدى).
    – ترك‌وار؛ ترك مانند، مثل ترك :
    تهمتن يكى جامهء ترك‌وار
    بپوشيد و آمد نهان تا حصار.فردوسى.
    – ترك هندوخال؛ از اسماى محبوب است. (آنندراج). و رجوع به ترك طناز و ترك خطاى و ترك دلستان شود.
    – رخ ترك؛ رخ زيبا و دل‌انگيز :
    هندوى چشم مبيناد رخ ترك تو باز
    گر به چين سر زلفت به خطا مينگرم.سعدى.
    || مجازاً بمعنى سپاهى. (غياث اللغات). || در تركى بمعنى شجاع و دلير و سخت… در چينى تو كو(13) در يونانى تورخويى.(14) (حاشيهء برهان چ معين) :

  37. lk
    مارس 21, 2010 در 3:04 ب.ظ.

    یاشا آذربایجان
    یاشا ایران
    یاشا بوتون یاخچی اینسان لار
    بایرام مبارک

  38. lk
    مارس 21, 2010 در 3:05 ب.ظ.

    زبان زبان عربیست
    ترکی هنر و فارسی شکریست
    قالان قولان حرف عبسیسیت

  39. lk
    مارس 21, 2010 در 3:07 ب.ظ.

    یاشاماق شیرین دیر اگر هامی بیر اولاخ
    زندگی شیرین است اگر مه باهم باشیم

  40. مِی 27, 2010 در 11:35 ب.ظ.

    عدهد ای از مردم شمال غربی ایران بدلیل هجوم ترک ها ی ترکستان و مغولستان و دولت عثمانی و شوروی سابق بالجبار فرهنگ انها و زبان انها به این بخش از کشور ایران تحمیل شد که تا تهران هم رسیده هیچ ایرانی ترک نیست هر چند ترکی یاد گرفته باشد به دعلت تجاوز بوده شمس تبریزی ترک بوده اصلا شما چند ایرانی مشهور می شناسید از شعرا و حکمای قدیم که ترک بوده باشند جز اینکه با فرهنگ ایرلانی زیسته باشند در این که این قوم هنگام حمله به ایران وحشی بودند و از پشت کوه امده بودن شکی نیست اما کم کم با کمی از فرهنگ ایرانی اشنا شدند هر چند هنوز هم ریشه هایی از بی فرهنگی و خریت در بعضی از انان وجود دارد ولی باید بپذیریم که ناخواسته بوده و پادشاهان ضعیف مقصر اصلی هستند پس ایرانی اگر وطنت را دوست داری با عبرت از تاریخ در زیر پرچ ولایت با اتحاد و داشتن بصیرت نگذار تاریخ تکرار شود و ایران خدای ناکرده مورد تهاجم قرار گیرد یا ضعیف شود بهوش باش و تفرقه مینداز باید ترک ها کم کم در ملت ایران ذوب شودند (البته اگر ÷ا را از تهران فراتر نگذاشته و تا بند عباس نروند 9 بهوش باش

  41. علی
    ژوئیه 19, 2010 در 3:35 ق.ظ.

    سلام من کامل نظرات شما را نخواندم اما این را بدانید که ادیان گذشته تحریف شده اند و انسان باید به دین کامل تر افتخار کند درسته که ترک ها از سرزمین دیگری آمدند اما نمیتوان به برادرانی که آذری هستندواز یک خون هستیم بدلیل سخن گفتن بزبان ترکی متهم به پان ترک کنیم حتی از نژاد ترک هم باشند بعد از گذشت سالیان متمادی دیگر نژادشان در ایران تحلیل رفته و شبیه به مردم ایرانی شده پس با توهین به هم ایقدر بنیان های وحدت برادری خود را نابود نسازید امروزه ایران به وحدت نیاز دارد . البته باید گفت توهین ها و ضدیت مردم ایران با ترک ها بدلیل تعصب خود ترکهاست به زبان ونژادشان آن ها همیشه خود را تافته جدا بافته میدانند هرجا میروند به زبان ترکی حرف میزنند به فرزندانشان ترکی یاد میدهند حقوق دیگران را پایمال کرده و همشهریان خود را جایگزین میکنند , تمام کارخانجات کشور , ادارجات و پست های مهم کشور را تصاحب کرده و اصلا بفکر دیگران نبوده و دین هموطنی را فراموش میکنند در واقع آنان خود مردم را نسبت به خود حساس میکنند و عامل تفرقه میشوند اگر این حس ناسیونالیسم خود را ترک کنند دیگر این مساعل پیش نمی آید

  1. No trackbacks yet.

برای محسن علوی پاسخی بگذارید لغو پاسخ